ستمی كه در دوره‌ی طاغوت بر آذربایجان رفت، در همه‌ی ابعاد و جهات فرهنگی این سرزمین كهن تاریخ و دیرین دوران، تأثیر مخرّب و ویرانگر برجای گذاشت. گرچه دسائس و فتن گونه‌گون شاهنشاهی هیچ گاه نتوانست ناموس مذهبی و غیرت دینی را در آذربایجان لكه‌دار سازد، اما در ضربه‌ زدن به كل به هم بسته‌ی نوامیس ملی و تاریخی سرافرازان این دیار نقش مؤثری بازی كرد. دستان آلوده به خون تحریف‌گران و شاه‌ستایان تاریخ نگار باز گذاشته شد كه آب هزار دره را به هم بریزند و برای آذربایجان تاریه بنویسند. این تاریخ نگاران شاهنشاهی صهیونیست روش، فرضیه‌های پوچ تاریخی خویشتن را بر پایه‌ی گرایش‌های شوونیستی پهلوی بنیان نهادند و آنچه را در علم تاریخ‌نگاری «ضد تاریخ» می‌نامیم برای فرزندان سرافراز ایرانی اوغوزان و آذان تدارك دیدند كه متأسفانه در اثر بی‌اعتنایی برخی از مسؤولان جمهوری اسلامی، پس از انقلاب نیز بسیاری از تئوری‌های تحریف شده‌ی آنان در كتاب‌های درسی القاء و تزریق می‌شود. قلم من عاجز از بیان عمق ستم عالم‌نمایان چاپلوسی است كه از زاویه‌های گوناگون خصمانه به تاریخ این سرزمین نگریسته‌اند و با نشخوار ادعاهای پوچ، همدیگر را برای ما «تاریخ» نوشته‌اند.

نشر كتاب پر ارج «ایران توركلری‌نین اسكی تاریخ» اثر روانشاد پروفسور دكتر محمد تقی زهتابی در سال‌های اخیر را اگر نتوانیم نقطه‌ی عطف تأثیرگذاری در تدوین تاریخ آذربایجان بنامیم، بی‌گمان پاسخ دندان‌شكنی به یاوه‌سرایی‌های عالم‌نمای تاریخ‌نگار خواهیم یافت كه با جسارت و شجاعت خاصی تلاش در هموار ساختن راه طی نشده و پر سنگلاخ «تاریخ نگاری تركی ایرانی»‌می‌كند و جوانان و فرهیختگان روشن‌اندیش این دیار را به این كار مقدس فرا می‌خواند.

آنچه زیر دست خواننده است، حاصل كار پرتوش و توان یكی از جوانان است كه بی‌هیچ شائبه و هرگونه شبهه‌افكنی توطئه‌آمیزی در انكار حقایق تاریخی و تحقیر استهزاء نوامیس ملی و هرنوع توهین و تهجین كه عادت عالم‌نمایان تاریخ‌نگار بوده است، می‌تواند جوانان ما را به سرفصل‌های متین تاریخی سرزمین خود آشنا سازد.

پژوهشگر جوان در آغاز كتاب به جمع‌بندی مسائل و استنتاجات ریشه‌شناسی اتیمولوژی نام‌های جغرافیایی آذربایجان می‌پردازد. می‌دانیم كه در آذربایجان، بلكه در سراسر ایران هشتاد درصد از نام‌های جغرافیایی ریشه‌ی تركی دارند كه در ازنای تاریخ پرفراز و نشیب تركان ایرانی ابداع شده‌اند. مورفم‌های برخی از این توپونوم‌ها آشكار است. مانند: سویوق بولاق، قاراداغ، قیزیل قیشلاق، آق كند، آقاقالا، توكیز، اورمیه، قاراگونه، قاراپاپاق، سالماس، ساوالان و غیره و برخی دیگر پنهان است مانند: آذر، تبریز، اردبیل، شئراز، تویسرقان، عراض، گرگان، بیستون، میانا، سهند و غیره.

سپس از تقسیم زبان‌ها و السنه‌ی دنیا و جایگاه زبان تركی در جهان و قوانین موسیقیایی هماهنگی آوایی در تركی سخن می‌گوید و پس از وارد شدن در مباحثی چون تمدن پروترك‌ها، سومرها، هیتیت، هوری، اشكانی،‌ اورارتی، كاسی، لولوبی، قوتی، سكاها و نهایت هون‌ها وارد بحث‌های موجزی در تاریخ و كیفیت فرهنگ پربار و سرشار تركی در آذربایجان می‌شود.

من این تلاش را ارج می‌نهم و امیدوارم تلاش‌هایی این گونه، ‌به حركت عظیم فرهنگی دانشجویان و جوانان آذربایجان پیوند داده شود و امر بازگشت به خویشتن در نسل آینده به طور كامل تحقق پیدا كند و جوانان امروز در سال‌های بازپسین بتوانند فرصتی برای شناخت و بازیافت و نگهداشت و نكوداشت میراث‌های فرهنگی اجداد و نیاكان خود پیدا كنند.

 

منبع: رحمانی‌فر، محمد. نگاهی نوین به تاریخ دیرین ترک‌های ایران، تبریز، اختر، 1380.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید