هفته نامه صحرا- شنبه 13 دی ماه 1384 

گنبد کاووس ـ لطیف ایزدی

 اشاره:

برگزاری مراسم گرامی‌داشت امیر علیشیر نوایی توسط انجمن میراث گنبد كاووس باعث شد تا با استاد پر آوازه‌ی ادبیات ترک در ایران، پروفسور محمدزاده صدیق همدم و هم‌صحبت شویم و ساعاتی در کنار وی باشیم. این استاد نامدار زبان‌شناسی و ادبیات ترک، متولد 1324 شمسی تبریز است. اکنون در تهران به سر می‌برد. بیش از یکصد عنوان کتاب در زمینه‌های مختلف ادبی، زبان‌شناسی، فولکلور، فرهنگ عامه، تاریخ، تصحیح نسخ کهن و شعر به یادگار گذاشته است. وی علاوه بر تدریس، نویسندگی، مترجمی، در جشنواره‌ها و کنگره‌های علمی حضوری برجسته دارد. گفتگوی ما را با این استاد گران‌قدر ایرانی می خوانید.

 

درباره‌ی ریشه و وجه تسمیه‌ی واژه‌های ترک و ترکمن صحبت کنید؟

نظریه‌های گوناگونی در این زمینه موجود است. نظریه‌ي غالب آن است که ترک به صورت تکواژ بوده و در معنای شجاع، نترس، بی‌باک، متناسب‌الاندام، خردورز و ورزیده به کار رفته است. در متون فارسی و عربی دوره‌ی اسلامی نیز به این معنا اشاره شده است. چنانچه در فرهنگ‌های فارسی مانند «آنندراج» و «انجمن آرای عباسی» ترک به معنای زیباروی و شجاع ذکر شده است.

نکته‌ي دوم این که این تکواژ هیچ معنای منفی نداشته است و ترکیب‌هایی که با این کلمه پیدا شد - نظیر ترکتازی - معنای مثبتی داشته است، یعنی بهترین تاختن. شاعری گفته است: «ترکتازی ايله‌سم ملک سخن‌دا نه عجب.» یعنی: تعجب مکن در ملک سخن اگر خوب بتازم.

اما نام ترکمن و ترکمنان در کتاب «ديوان لغات‌الترک» محمود کاشغری در معنای ترک آسا و ترک‌سان و مانند ترک آمده است. حتی کاشغری به اسطوره‌ای اشاره می‌كند که گویا اسکندر ذوالقرنین با آنان مواجه می‌شود و از تبار آنان می‌پرسد. در پاسخ می گویند که ترکمانند و از این روی نام ترکمان بر آن‌ها می‌‌ماند. اما به عقیده‌ي برخی از ریشه‌پژوهان زبان‌شناسی، پی افزوده‌ی «مان» که در الامان و تلمان نیز آمده، در معنای سرافرازی بوده است. پس ترکمانان به معنی ترک سرافراز آمده است.

تاریخ ادبیات ترکی به چند دوره‌ي تقسیم می‌شود؟

به دو دوره‌ي‌ اصلی و متمایز تقسیم می‌شود:

اول، دوره‌ي افسانه و اسطوره‌ای که به آن دوره‌ی کهانت گفته می‌شود. به نظر ما اگر پاره‌های نظم و نثر به کار رفته در سنگ‌نوشته‌های سومری را حساب کنیم، از هفت هزار سال پیش شروع می‌شود که کتیبه‌های دشت اورخون و کلیه‌ي سنگ‌نوشته‌ها و چرم‌نوشته‌های گؤي ترک و اویغور را نیز شامل می‌شود. این دوره محتوی اشعار و سروده‌هایی است که عنصر ترک در مقابل مظاهر طبیعت به عنوان نیایش خوانده است و یا خاطره‌ي مبارزات انسان با طبیعت و جنگ‌های قبیله‌ای را به یاد می‌آورد. از گونه‌ي نخست اکنون تک سروده‌هایی در تعریف حیوانات اهلی، کوه، رود، دشت، صحرا و ذکر سودمندی آن‌ها در ادبیات شفاهی ترکمنی موجود است. مانند «ارته‌کی»‌لر و «آیدیم‌»ها. و برای گونه‌ی دوم منظومه‌ی آلپ ارتونقا (افراسیاب) را می‌توان مثال زد که به قول کاشغری، ترکمنی بوده و نمونه‌های این ابیات در «ديوان لغات الترك» موجود است.

دوره‌ی دوم، دوره‌ی ادبیات مکتوب است که دوران شکوفایی آن به بعد از اسلام و پس از مسلمان شدن ترکمان‌ها مربوط می‌شود و به لحاظ آن که عنصر ترک در اقطار و اکناف پنج قاره‌ی جهان و اقالیم مختلف زندگی می‌کرده است تحت شرایط اقلیمی، گویش‌ها و لهجه‌‌های مختلف ترکی آفریده شده است. مانند مختومقلی در ترکمنی، نوایی در میان اوزبک‌ها، فضولی در میان آذری‌ها و چند نفر دیگر.

استاد، بگویید که اولین شاعر ترک چه کسی بوده است؟

آفرینش شعری و خلاقیت ادبی پدیده‌ای نیست که یک شبه و یا از سوی یک نفر پیدا شود. بی‌گمان به تدریج مانند آبی روان، پر توان شده و به دریایی عظیم تبدیل گشته است. آغاز شعر ترکی با آغاز زندگی اجتماعی عنصر ترک پیوند تنگاتنگ دارد. اما می‌توان این سئوال را این گونه اصلاح کرد که نخستین شاعری که به ترکی ديوان ترتیب داده است طبق روایت منابع مکتوب، جوجی نام شاعر، دارای ديوان بوده است. اما آنچه که اکنون در درست ماست منظومه‌ای موسوم به «مناس» یا «ماناس» است که در 250 هزار بیت سروده شده است و حاوی ذکر قهرمانی‌ها و رشادت‌های فردی به نام ماناس است که آرمان خواهانه و به دنبال گسترش عدالت با ظالمان می‌جنگیده است. ماناس در آسیای میانه و در میان ترکان قرقیز زندگی می‌‌کرده است.

چهره‌های شاخص ادبیات ترکی را در طول تاریخ بیان کنید.

در تاریخ عمومی ترک، سخن از چهره‌های شاخص علمی و ادبی و معنای نگارش تاریخ فرهنگ جهان بشریت است. یعنی مثلاً فارابی و ابن‌سینا و ابوریحان بیرونی را نمی توان جدای از این جدول عنوان کرد. اما در محدوده‌ی این به عنوان چهره‌های فرهنگی و ادبی کشور خودمان می‌توانیم از دادا قورقوت (قورقوت آتا)، قاضی برهان الدین ، سيد عمادالدین نسیمی، شاه اسماعیل ختایی، حكيم ملا محمد فضولی، سید ابوالقاسم نباتی، میرزا مأذون قشقایی و جلوتر از همه‌ي این‌ها نوایی و مختومقلی فراغی اشاره کرد که هر کدام بحثی جداگانه می‌طلبد.

در رابطه با میراث ادبی واحد ترکان ایران توضیح دهید؟

در این مجال کوتاه نمی‌توان حق سخن را ادا کرد اما می‌توان به یکی از آثار اشاره کرد. نخست، منظومه‌ي شش هزار بیتی «قوتادقو بیلیغ» (سعادت‌نامه) از یوسف خاص حاجب  است که در قرن چهارم همزمان با سرودن شاهنامه به همان وزن به نظم در آمده است. فرق عمده‌ی آن با شاهنامه در آن است که اثری کاملاً ‌اخلاقی، آرمان‌گرا و واقع‌گرا است و جز عدل و فضیلت از چیز دیگری ستایش نمی‌کند. بیت اول آن چنین است:

بایات آدی ایله سوزه باشلادیم/ تؤره‌تگن یاراتغان کوچورگن ایدیم.

کتاب‌هایی که بعدها در عربی و فارسی با نام‌های سعادت‌نامه، سیاست‌نامه، آداب ملوک، سیرالملوک و غیره تألیف شده‌ است، همه تحت تاثیر این اثر بوده‌اند و به ضرس قاطع می‌توان گفت که این کتاب یکی از شاهکارهای ادبی و اخلاقی جهان است و از بسیاری جهات، تالی و نظیره‌ای بر آن نمی‌‌توان یافت. يكي ديگر از شاهکارهای ادبیات ترکی، داستان‌های منظوم و منثور دوازده‌گانه‌ي دده قورقوت است که «ایلیا و اُدیسه»ي هومر را شبیه آن را  دانسته‌اند و افسانه‌ي زیکفرید آلمانی را نیز همانند افسانه‌ي «ماسیس، قول یک چشم» متاثر از آن شناخته‌اند.

نظرتان را در باره‌ی مراسم امیر علیشیر نوایی در شهر گنبد بیان کنید؟

این مراسم بسیار باشکوه و با صبغه‌ی علمی و دانشگاهی برگزار شد. به راستی که عوامل اجرایي این مراسم سنگ تمام گذاشتند و گذشته از برجسته نمودن هنرنمایی‌های خنیاگران مردمی ترکمن و نشان دادن پیشرفت و توسعه‌ی ادبی در میان جوانان منطقه، توانستند شناختی نسبتاً کافی از این اعجوبه‌ی تاریخ بشریت - امیر علیشیر نوایی - به دست دهند.

امیر علیشیر نوایی را در یک کلام معرفی کیند؟

وی دارای 29 اثر منظوم و منثور به سه زبان اصلی عالم است و بیشتر آن‌ها به ترکی تألیف شده است. چهار ديوان ترکی، پنج مثنوی (خمسه) و چند کتاب در موضوعات تاریخ، هنر، موسیقی، شعر و جز آن دارد. معروف‌ترین اثرش «محاکمة اللغتین» است که در آن، دو زبان ترکی و فارسی را رو در روی هم قرار می‌دهد و مانند کاشغری - که ترکی و عربی را مانند دو اسب شرط بندی می‌دانست که گاهی این و گاهی آن، از هم پیشي می‌جوید - ترکی را بر فارسی ترجیح می‌دهد و به جوانان توصیه می‌کند که به هنر ترکی‌سرایی آراسته شوند. به راستی که او بزرگترین مدافع زبان ترکی در جهان است.

استاد، احساس شما در هنگام مشاهده‌ی برنامه‌‌های این مراسم بالاخص موسیقی سنتی ترکمن چگونه بود؟

البته می‌دانید که احساس را نمی‌توان به زبان آورد. من با تمام ذرات وجود هنگام استماع موسیقی بومی ترکمن غرق در عواطف می‌شوم و امشب نیز دو سه بار اشک بر چشمانم جاری شد و شاید از آنچه که از اطرافم می‌گذشت بی‌خبر شدم و در بحر پرده‌های موزونی که انگشتان این صافی ضمیران بر در و دیوار نقش می‌بست، گشتم. به این نکته باید توجه داشت، همه‌ی حرکات افراد به هنگام اجرا و میزان‌های نواخته شده، ریشه در گذشته‌های بسیار دور آیین قوم ترکمن یعنی دوره‌ي سامانی دارد. مانند نگاره‌هایی که بر روی بافته‌های ترکمن دارای ریتم آهنگ به هم بسته است. این نغمه‌ها و حرکات موزون نیز کل به هم پیوسته‌ای را تشکیل می‌دهد که باید در آن غرق شد و احساس کرد و به زبان نیاورد.

درباره‌ی زبان ترکی و شاخه‌‌های مختلف آن نيز توضیح دهید؟

زبان ترکی را به دو تنه‌ی اصلی تقسیم می‌کنند ترکی شرقی، ترکی غربی.

زبان‌های ترکمنی، استانبولی و آذری سه شاخه‌ي اصلی از ترکی غربی هستند که دارای برگ‌های مختلفی مانند ترکی خراسانی، ترکی قشقایی، ترکی قبرسی، ترکی قفقازی و ترکی رایج در اروپای شرقی می‌باشد.

استاد آیا تا به حال به ترکمن صحرا سفر کرده‌اید؟

یک بار پیش از انقلاب در سال 1355 چند روزی در گنبد همراه خانواده به سر بردم.

در این سفر کوتاه و حضور در مراسم امير عليشير نوایی از چه چیزهایی خرسند و یا ناخرسند شده‌اید؟

از این که توانستم با برادران و فرزندان ترکمن خود ملاقات داشته باشم و پای درد دل‌های آن‌ها بنشینم و به چشم خود ببینم که یکی از آرزوهای چندین ساله‌ی من یعنی مهمان شدن در میان ترکمن‌ها تحقق یافته است بسیار خوشحال هستم اما از اینکه فرصت کم بود و نتوانستم از اوبه‌های ترکمن دیدن کنم ناخرسندم. انشاءالله در سفر بعد این کار را خواهم کرد.

من کلماتی را می‌گویم، شما کوتاه‌ترین تعریف و یا توضیح را درباره‌ی آن‌ها بدهید؟

ترکمن: صافي ضمیر.

اسب: یار ترک و ترکمن.

عشق: اخلاص و صداقت.

عقل: گاهی فضولی.

پیری: دردی می‌چشم که مپرس.

اوبه‌های ترکمن:‌ آمیزه‌ای از عشق و تلاش و سادگی.

زندگی: جوشیدن و خروشیدن.

خدا: سودای دل انسان.

شعر: نهایت آفرینش زیبایی‌ها.

پندی برای جوانان:

اون دیل اؤیره‌ن سن،/ علیشیر نوایی اول گیلن.

اوز دیلینگ دانما آمان، / بو ایش نقصان دور سانگا.

 

دنیا به کجا می رود؟ به دریا وصل می‌شود.

مرگ: سرنوشت محتوم و آغاز حیات جاودان.

سفر بعدی؟ از تو به یک اشارت از من به سر دویدن.

نظر شما درباره‌ی مشخص کردن زادروز امیر علیشیر نوایی به عنوان روز شعر ترک و ترکمن چیست؟

پیشنهاد خوبی است که انجمن میراث مطرح کرده است. به نظر اینجانب اگر بخواهیم برای زبان ترکی روزی را تعیین کنیم هیچ روزی بهتر از زادروز امیر علیشیر نوایی - این مدافع خردورز تاریخ اسلام – نیست. به قول معروف:‌ تورک تاریخی یاپمیش، باشغالاری تاریخی یازمیش.

حرف آخر؟

بوسه بر پیشانی مرد ترکمن.

استاد، از اینکه در این مصاحبه شرکت کرده‌اید و وقت شریف‌تان را در اختیار ما قرار دادید بسیار متشکرم.

من هم از همه‌ی شما عزیزان که بزرگواری نموده و مرا دعوت کرده‌اید بسیار سپاسگذارم. خدا یار و یاورتان باشد.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید