بینابدان گلن سس
یکشنبه, 14 فروردين 1401
بینابدان گلن سس (مقاله منتشر شده درگاهنامه بناب‌شناسی، شماره ۱)   دکتر ح. م. صدیق  ... ادامه مطلب ...
IMAGE داستان های حماسی کوراوغلو
یکشنبه, 14 فروردين 1401
کوراوغلو   داستان های حماسی کوراوغلو با مقدمه و نظارت فنی دکتر ح. م. صدیق انتشار... ادامه مطلب ...
شماره 12: «مرا ببوس»، «گل اوپ منی» و «آچیل سحر» ترانه لری نین شاعرلری
یکشنبه, 11 ارديبهشت 1401
«مرا ببوس»، «گل اوپ منی» و «آچیل سحر» ترانه لری نین شاعرلری دکتر ح. م. صدیق «مرا... ادامه مطلب ...
پیشگفتاری بر دیوان همای مشکینی
یکشنبه, 14 فروردين 1401
مقدمه   آن چه زیر دست خواننده است، مجموعه ی اشعاری است از شاعری متعهد، متدین و... ادامه مطلب ...
IMAGE اعطای نشان عالی خدمت به دکتر حسین محمدزاده صدیق
پنج شنبه, 30 فروردين 1397
پنجشنبه 17 اسفند 1396 مراسم جشن با شکوه استقلال کانون مردم‌نهاد وکلای دادگستری در... ادامه مطلب ...
IMAGE اهمیت چاپ جدید سنگلاخ در موضوع اشعار ترکی و فارسی
جمعه, 03 دی 1395
(پژوهشنامه‌ی خاورشناسی نسخه (شش‌ماه نامه)، ج 16، ش 42، سال 2016 م.) دوچنت دکتر اسرافیل... ادامه مطلب ...
IMAGE مصاحبه‌ی شمس نگار با دکتر ح. م. صدیق به مناسبت سال یونس امره
چهارشنبه, 30 فروردين 1396
سؤال اول: با توجه به این که یکی از موارد مورد پژوهشی و کتب منتشره حضرتعالی درحوزه... ادامه مطلب ...
IMAGE مصاحبه با دکتر ح. م. صدیق، ترکی‌پژوه و محقق خستگی‌ناپذیر
پنج شنبه, 21 مرداد 1395
چندی پیش در آستانه‌ی نمایشگاه بین المللی کتاب تهران (اردیبهشت 1395) مصاحبه‌ای با... ادامه مطلب ...
IMAGE انتشار مجموعه شعر «آنا تبریز» سروده رامین عسکریان
شنبه, 23 دی 1396
مجموعه شعر «آنا تبریز» سروده‌ی دکتر رامین عسکریان با مقدمه‌ی دکتر ح. م. صدیق توسط... ادامه مطلب ...
IMAGE انتشار مجموعه شعر «باشینی اوجا توت ائینالی داغیم» سروده بهمن پورباقری
چهارشنبه, 20 دی 1396
مجموعه شعر «باشینی اوجا توت ائینالی داغیم» سروده‌ی بهمن پورباقری (حسرت) در 96 صفحه... ادامه مطلب ...
IMAGE Nəsiminin məzhəb, məslək və milli mənsubiyəti
جمعه, 15 آذر 1398
Qeyd. Dekabrın 5-də Bakıda "Nəsimi 650: haqqın carçısı" mövzusunda beynəlxalq elmi-praktik konfrans keçirilib. Həmin konferansda Prof.... ادامه مطلب ...
Nəsiminin Qəzəlinin Şərhi
جمعه, 17 آبان 1398
Nəsiminin Qəzəlinin Şərhi   Prof. Hüseyn M. Sədiq – f.e.d Tehran Pedaqoji İnstitutunun pensiyaya çıxmış professoru    ... ادامه مطلب ...
IMAGE کلمه قصار استاد دکتر ح. م. صدیق (در مواجه با بداخلاقان)
شنبه, 04 آبان 1392
در مواجهه با افراد و گروه هایی که هتاکی و بی ادبی و بداخلاقی خط مشی آنان است باید... ادامه مطلب ...
نگرشهای تو زندگی‌ات را رقم می‌زند
جمعه, 11 مرداد 1392
وقتی بشارتی نیست - 50 -  زماني كه انسان متوجه شود راهي كه در زندگي پيش روي او است،... ادامه مطلب ...
IMAGE دانلود دکلمه‌ی غزلی از حکیم محمد فضولی
شنبه, 15 فروردين 1394
شعر فارسی: حکیم ملا محمد فضولی ترجمه ترکی: حسین دوزگون - دکلمه: شاهرخ نخعی حجم: 5... ادامه مطلب ...
IMAGE دانلود موسیقی مکتب مولویه - نی‌نوازی
دوشنبه, 17 آذر 1393
دانلود نی‌نوازی صوفیان مولویه حجم 10 مگابایت DOWNLOAD برای موارد بیشتر اینجا کلیک... ادامه مطلب ...
IMAGE ترجمه‌ی منظوم ترکی چند شعر امام خمینی (ره)
یکشنبه, 30 فروردين 1394
اشعار امام خمینی (ره) توسط دکتر حسین محمدزاده صدیق در سالهای  1368 تا 1370 ترجمه... ادامه مطلب ...
IMAGE ابو العلاء معرّی‌نین «فخریّه» قصیده‌سی‌نین تورکجه ترجمه‌سی
پنج شنبه, 29 اسفند 1392
دوقتور ح. م. صدیق عرب ادبیاتینا چوخ قدیم زمانلاردان رغبت بسله‌میشدیر. من اؤزۆم 1346... ادامه مطلب ...
IMAGE حبیب ساهر، حسین دوزگونون باخیشیندا
سه شنبه, 04 ارديبهشت 1397
نعمت مسگری حبیب ساهر چاغداش دورده بلکه ده آذربایجانین ان بؤیوک، ان گوجلو، ان... ادامه مطلب ...
IMAGE تحلیل فولکور در آثار دکتر صدیق (‌از دیدگاه زبان و محتوا) - قسمت دوم
یکشنبه, 14 دی 1393
فاطمه بهرامی صالح قصه های کچل    این مجموعه که به نام دنیای قصه‌ی بچه‌ها چاپ شده... ادامه مطلب ...
IMAGE مشروطیت دؤنمینده فعالیت گؤسترن نسیم شمال
پنج شنبه, 16 مرداد 1393
دکتر ح. م. صدیق ملک الشعرای بهار بیر شعرینده دئییر: احمدای سید اشرف خوب بود،... ادامه مطلب ...
IMAGE یک روز در خاف (سفرنامه) قسمت چهارم
چهارشنبه, 11 تیر 1393
دکتر ح. م. صدیق فولکلورپژوه خافی دوستان همراه، عصر ساعت 7 از نگهبان موزه‌ی... ادامه مطلب ...
IMAGE مخزن الاسرار نظامی با ترجمه‌ی منظوم ترکی ابوالفضل حسینی (حسرت)
سه شنبه, 07 بهمن 1393
مثنوی «مخزن الاسرار» اثر نظامی گنجوی با ترجمه‌ی منظوم ترکی «دکتر سید ابوالفضل... ادامه مطلب ...
IMAGE منتخب الخاقانی فی کشف حقایق عرفانی (بیرینجی بؤلوم)
یکشنبه, 26 آبان 1392
مولف: ملا عبدالله زنوزی - تورکجه‌یه چئویرن: دکتر حسین محمدزاده صدیق. اؤن سؤز... ادامه مطلب ...
IMAGE سخنرانی دکتر ح. م. صدیق پیرامون ادبیات عاشیقی آذربایجان در فرهنگسرای مهر
شنبه, 25 مهر 1394
فرهنگسرای مهر در اولین جلسه سلسله برنامه های جستاری در موسیقی به بررسی تخصصی... ادامه مطلب ...
IMAGE سنگلاخ، گنجواژه‌ی امیر علیشیر نوایی
شنبه, 25 بهمن 1393
متن سخنرانی دکتر حسین محمدزاده صدیق در همایش امیر علیشیر نوایی. مشهد مقدس،... ادامه مطلب ...
سالشمار زندگی استاد شهریار
شنبه, 12 مرداد 1392
در این جا سالشمار زندگی و حیات ادبی شهریار را بر کتاب می‌افزایيم. این سالشمار را... ادامه مطلب ...
شهريار و بولود قاراچورلو سهند
شنبه, 12 مرداد 1392
مقاله‌ی «شهریار و سهند» درباره‌ی روابط ادبی شهریار با حماسه‌پرداز بلندآوازه‌ی... ادامه مطلب ...
IMAGE «خسرو و شیرین» نظامی و «فرهاد و شیرین» امیر علیشیر نوایی
یکشنبه, 06 ارديبهشت 1394
دکتر ح. م. صدیق («سهند» هفته‌لیگیندن بیر قطعه- سال 1374) هفته‌لیگیمزده «نظامی... ادامه مطلب ...
IMAGE مراغه‌لی اوحدی و تبریزلی صائب
پنج شنبه, 03 ارديبهشت 1394
دکتر ح. م. صدیق (سهند هفته‌لیگی‌نین ادبی یازیلاری - چهارشنبه 17 خرداد 1374- شماره 257)... ادامه مطلب ...
تورکجه شعر بیلگیسی - بئشینجی درس
شنبه, 12 مرداد 1392
تک هجالي قوشغولار  بئله‌ليکله بحث لريميزده شعريميزين جوت هجالي قاليبلاري‌نين... ادامه مطلب ...
تورکجه شعر بیلگیسی - دؤردونجو درس
شنبه, 12 مرداد 1392
جوت هجالي اؤلچولو شعرلرده دوراقلار جدولي  1.     دؤرد هجالي اؤلچو: 2+2 1+3 3+1  ... ادامه مطلب ...
شرح منظوم چهل کلام
جمعه, 08 مرداد 1400
شرح منظوم چهل کلام (سروده ی حریمی) (شاعر قرن ۱۲)   هدیه ی دکتر صدیق در آستانه ی عید... ادامه مطلب ...
حسین دوزگونون شعری (شهید «ثقة الاسلام»ین خاطره‌سینه)
شنبه, 23 فروردين 1393
دوغوم (شهید «ثقة الاسلام»ین خاطره‌سینه) - 1 – اَشْهَدُ اَنَّ عَلیًّ وَلیُّ الله... ادامه مطلب ...
IMAGE عکس دسته جمعی اختتامیه همایش علیشیر نوایی
سه شنبه, 28 بهمن 1393
دکتر ح. م. صدیق عضو هیئت علمی همایش امیر علیشیر نوایی (دانشگاه فردوسی مشهد، بهمن 1393)... ادامه مطلب ...
IMAGE گزارش تصویری از کنگره جهانی جاده ابریشم در دانشگاه استانبول
جمعه, 10 آبان 1392
استاد دکتر صدیق روز پنجشنبه عصر پس از پایان کنگره جهانی جاده ابریشم واقع در... ادامه مطلب ...
IMAGE لوح تقدیر کنگره جهانی جاده ابریشم- دانشگاه مدنیت استانبول
چهارشنبه, 15 آبان 1392
لوح تقدیر کنگره جهانی جاده ابریشم دانشگاه مدنیت استانبول آبان ماه 1392 ادامه مطلب ...
IMAGE لوح تقدیر هشتمین کنگره تورکولوژی دانشگاه استانبول
چهارشنبه, 17 مهر 1392
لوح تقدیر هشتمین کنگره جهانی تورکولوژی به استاد دکتر حسین محمدزاده صدیق مهرماه 1392 ادامه مطلب ...
IMAGE معرفی کتابخانه دکتر حسین محمدزاده صدیق
جمعه, 11 مرداد 1392
كتابخانه‌ی وقفی استاد، كتابخانه‌ای است كه بنیانش از سال 1334 شكل گرفت. یعنی از... ادامه مطلب ...
شماره 12: نیمه پنهان هستی
یکشنبه, 11 ارديبهشت 1401
به یاد استاد ناظر بیوک ملایی عقل ورق ورق بگشت، عشق به نکته یی رسید / طائر زندگی برد... ادامه مطلب ...
شماره 12: ناظر شرفخانه ای از نگاه دیگران
یکشنبه, 11 ارديبهشت 1401
ناظر شرفخانه ای از نگاه دیگران   زنده یاد یحیی شیدا شاعر، ادیب و روزنامه نگار... ادامه مطلب ...

ادبيات مكتوب مردم تركمن-كه در«تركمن صحرا»‌ي ايران و«تركمنستان» موجوديت يافته‌اند، تقريباً از پانصد سال پيش آغاز مي‌شود و چهره‌هايي نظير: وفايي، صيدي، ذليلي، دولتمحمد آزادي، مختومقلي فراغي، كمينه و جز آن دارد.‌ ولي ادبيات شفاهي يا فولكلور اين مردم كهنسال، غني وسرشار است و در مدنيت‌هاي ملل هم‌جوار تأثير فراواني به‌جا نهاده است.‌ 
آنچه دراين باب در زير مي‌آيد، با مراجعه به منابع خارجي فولكلور تركمن‌هاي ايران و افت وخيز با يكي دو تن تركمن تنظيم شده است.‌ 
مهمترين انواع ادبيات شفاهي مردم تركمن عباتند از:
1)«داستان»‌ها.
2)«ارتكي» يا افسانه‌ها.
3)«آتالارسؤزي» يا ضرب‌المثل‌ها.
4)«متل‌ها».
5)«آيديم» يا ترانه‌ها.

1- داستان‌ها:
در داستان‌هاي تركمني، مثل داستان‌هاي آذري، بخش‌هاي نظم گفت‌و‌گو‌ها و محاورات قهرمانان را دربرمي‌گيرد و تكه‌هاي نثر از زبان گوينده و نقل‌كننده‌ي داستان جاري مي‌شود.‌ 
معروف‌ترين داستان تركمني، داستان حماسي كورواوغلو است كه از حيات و مبارزات مردم قهرمان آذري ملهم شده و به فولكلور بسياري از ملل مجاور وارد گشته و با شرايط اقليمي و جغرافيايي خاصي برابر نهاده شده و در شكل داستان‌هاي قهرماني آن‌ها كه مبين و بازگو‌كننده‌ي درد‌ها، اميد‌ها، آرزو‌ها و قهرماني‌هايشان باشد، تثبيت شده است.‌ 
گسترش و نشأت اين داستان در ميان مردم تركمن سبب تقويت حس جوانمردي، خلق‌دوستي و مبارزپيشگي آن‌ها شده است.‌ در جايي از روايت تركمني اين داستان، چنين مي‌خوانيم:
« يالنير بالام! آلغين پنديم:
يوردونگو ترك ائديجي بولما.
اؤزوندن غايري، نامردين،
منّتين چكيجي بولما!»

یعنی: يگانه فرزندم! اندرز مرا بنيوش: از زادگاهت روي مگردان، بغير از خودي، ياري از ناجوانمردان مطلب! 
در اين‌جا، به‌زبان«جيغالي‌بك»، دوست داشتن ملت خود، دفاع از ناموس و حيثيت خلق، مبارزه در راه اعاده‌ي حق ‌و رهايي او، به كوراوغلو توصيه مي‌شود.‌ مردم مي‌خواهند همه‌ي سجاياي اخلاقي خود را در وجود اين قهرمان واقعي و تاريخي جمع ببيند.‌ 
غير از داستان حماسي كوراوغلو، مي‌توان از داستان‌هاي تركمني، دو داستان «هوير لوقغا- حمرا» و «شاه صنم- غريب» را نام برد كه دومي باز در ميان مردم آذربايجان شناخته است.‌ اين داستان‌ها عموماً در سينه‌هاي باغشي‌ها - خوانندگان دوره‌گرد تركمني- نگه‌داشته مي‌شوند و به دست آنان شاخ و برگ و تفرع حاصل مي‌كنند كه اكثراً گردآوري نشده‌اند.‌ در اين‌جا بندي از شعري از داستان هوير لوقغلا- حمرا كه در بستر گويش طبيعي و واقعي اين قوم خفته است نقل مي‌‌شود.: 
« أوچ‌آي بولدي منينگ گؤزني حوشيم‌يوق،
ييغلاماقدان غايري‌ائتگئن ايشيم‌يوق.
غولاق سالسام چاي ايچينده غوشوم‌يوق،
باري يوغي بولدي مانا‌غومانا. »

یعنی: سه ماه است كه دلم ويران است، جز زاري و گريه كاري نمي‌داند.‌ اينك در نهايت بد‌اقبالي، همه‌ي ياغيان (ستمگران) مرا مي‌پايند.‌

2- ارتاكي يا افسانه‌ها:
همه‌ي افسانه‌هاي تركمني، براي خود«آغاز»و«انجام»واحدي دارند. آغاز:
بير بارائكن، بيريوق ائكن،
اييگمه ايچمكه زارائكن.
تاممانين آغزي دار ائكن.‌ .‌ .‌ 
بيمر كل يتيم بارائكن.‌ .‌ .‌ 

انجام: 
« باغيردولدي ، باتدي.‌ گئتدي،
ئويكن بولدي ئوتدي گئتدي.
موراد مورادينا يئتدي،
مورادين تلپگي گوگه يئتدي.
آيا چيغنا تيكن باتدي،
اييرچاق بولسام ومك ائتدي.‌ .‌ .‌ »

كه پيش و پس از نقل افسانه‌ها، براي جمع‌آوري شنونده وجلب توجه آن‌ها، سروده مي‌شوند.‌ وگاهي شباهت‌هاي فراواني با« دوزگي» هاي آذري دارند.‌ 
در افسانه‌هاي تركمني، به‌طور كلي از زندگي، قهرماني‌‌ها و مبارزات طبقات زحمتكش و محروم اجتماع سخن به ميان مي‌آيد.‌ آرزوي قهرمان جامعه‌‌ي فئوداليته‌ي عشايري تركمني در افسانه‌ها، نجات بخشيدن خلق قبيله‌ي خوداز چنگال فئوداليسم وتحكيم، و يا رسيدن به وصال دختري از ميان قشرهاي بالاو محدود اجتماع است.‌
قهرمانان عموماً با ديو، پري، جن و حيوانات ترسناك روبرو مي شوند و همه‌جا بر آنان وديگر موانع آسايش ملت خود، چيره مي‌گردند.‌ 
افسانه‌هاي تركمني، همه‌ي خصوصيات افسانه‌هاي« تركي» و«آذري»را دارا هستند و از حيات و فولكلور بوميان «تركمنستان» نيز تأثير پذيرفته‌اند.‌ 
مي‌توان گفت كه تقريباً در همه‌ي افسانه‌ها و قصه‌هاي تركمني پاي حيوانات به ميان كشيده مي‌شود و گاهي آن‌ها نقش قهرمانان اول افسانه‌ها را دارند.‌ 
در بيرون، مجموعه‌هاي فراواني از افسانه‌هاي تركمني منتشر شده است، در ايران مادامي كه آن‌ها از سينه‌هاي خلق گردآوري و تدوين نشوند، بحث درباره‌شان سودي نخواهد داشت.‌ 

3- آتالارسؤزي:
مردم تركمن، مالك گنجينه‌ي عظيم از ضرب المثل‌ها، تعبيرات و كنايات هستند كه مجموعه‌اي ا‌ست از تجربه‌ها و انديشه‌ها، نصايح و حكم اجداد آنان.‌ و مثل همه‌ي قبايل ترك‌زبان‌، به آن‌ها « آتالارسؤزي » نام مي‌دهند يعني، گفته‌هاي پيشينیان.‌ 
چند نمونه:
1) اكمه بيچر‌سنگ، غاز ما دو شرسنگ ( در آذري اؤزگييه قويوقازان، اؤزودوشر) يعني: «چاه، مكن خودت مي‌افتي.‌» 
2) يتيم اوغلان‌ايت بولار، اؤلمسه يغيت بولار.‌ يعني: «پسر يتيم اگر زنده ماند، جوانمرد مي‌شود.‌» 
3) باي بايا بئره‌رحوداي‌دا بايا بئره‌ر.‌ يعني: «بيگ به بيگ مي‌بخشد خدا هم به بيگ.»‌ 
4) سوگئده‌ر داش‌غالار، ياد گئده‌ر غارداش‌غالار.‌ يعني: «آب سرازير مي‌شود و سنگ بجا مي‌ماند، بيگانه مي‌رود و برادر مي‌ماند.‌» 
5) دئوتلي ‌دئولت‌آرار، دئولتسيز وطن‌آرار.‌ يعني: «دولتمند در فكر ثروت خودش است، اما فقير در انديشه‌ي دفاع از وطن.‌» 
6) باشدا عاغيل بولماسا، ايكي‌آياغا گوچ دوشر.‌ يعني: «اگر در سر آدمي ‌عقل نباشد، باد روی پايش خيلي سنگين مي‌شود!»
7) جماغاتينگ گؤربولسا، سنده گؤزونگويوم.‌ (درآذري‌: بير كند‌ي گؤردون هامي كور؛ سنده كور.‌ ) يعني: «اگر جماعتت كور بود، تو هم يك چشمت را ببند.‌» 
8) آرقالي كؤپك قورت باسار.‌ يعني: «سگي كه به پشت و كمك اميدوار باشد بر گرگ چيره مي‌شود.‌» 
9) آرينين زهريني چكمه دين، بالين‌غادريني‌نه بيليسن؟ يعني: «كسي كه نيش زنبور را نبيند، قدر عسل را نمي‌داند.‌»
10) ايشله‌مه ديك، ديشله‌مز.‌ يعني: «هر كس كار نمي‌كند، نمي‌خورد.‌» 
11) يامان گونلر ‌ياغشي بولار.‌ يامان آدام ياغشي بولماز.‌ يعني: «روز‌هاي بد، خوب مي‌شوند، اما آدم بد خوب نمي‌شود.»‌ 
12) داغ باشي دومانسيز بولماز، ائر باشي حايالسيز.‌ يعني: «سر كوه بي‌مه نمي‌شود، سر جوانمرد بي‌غوغا.»‌ 
13) سوتده‌آغزي بيشن، سووي ؟‌ايچر.‌ يعني: «كسي كه وقت خوردن، دهانش سوخته، آب را با احتياط مي‌خورد.‌» 
14) قيليچ ئوزغينيني كسمز.‌ يعني: «شمشير غلاف خود را نمي‌برد.»‌ 
15) مين غايغي، بيرايش‌ بيتير‌مز.‌ يعني: «هزار دلسوزي و زاري، يك‌كار به سامان نمي‌رساند.‌» 
16) أري ناميس اؤلدوره‌ر، تاوشاني غامچي.‌ يعني: «شوهر را ناموس مي‌كشد، خرگوش را شلاق.»
17) اؤزبك، اؤزونه‌بك، يعني: «اوزوبيگ، بيگ خودش است.‌» 
18) ياتان اؤكوزه‌اييم يوق.‌ يعني: «گاوي كه بخوابد گرسنه مي‌ماند.‌» 
19) آجين تانريسي يوق.‌ يعني: «گرسنه خدا ندارد.‌» 
20) ايل بيلن كسيلن بارماق قاناماز.‌ يعني: «از دستي كه همراه مردم بريده شده، خون نمي‌آيد.»‌ 
21) ايل بيلن توي دا بايرام.‌ يعني: «جشني كه با مردم برپا شود عيد است.‌» 
22) ياغلي گونونگ يادياغشي، يامان گونونگ قارينداش.‌ يعني: «در خوشي وجشن، بيگانه نزدت مي‌آيد، در روز‌هاي تنگ برادر و خودي.»‌ 

4- متل:
«متل» در فولكلور تركمني به چيستان و معما اطلاق مي‌شود كه در آذري«تاپماجا» گوييم.‌ اين شاخه، بيش از شاخه‌ي ديگر ادبيات شفاهي تركمني با حيات چادرنشيني و عشايري اين مردم وابستگي دارد:
« يئدي قويون بيرغوزو، 
دوغسان بير بلادان ساقلار.»

يعني: «هفت گوسفند و يك بره، آدم را از نودويك بلا نگه مي‌دارد.‌ »
در اين چيستان.‌ مي‌خواهد به پالتو و پوششي كه از پوست هفت گوسفند و كلاهي كه از پوست يك بره درست مي‌كنند تا در 91 روز سخت زمستان آن‌ها را محافظت كند، اشاره بنمايد.‌ فولكلور تركمن، زمستان را نود روز مي‌داند و در شعر‌هاي عاميانه مكرر تصريح مي‌شود.‌ 
1)« بيز، بيزديك،
بيرتوپا قيزديق.
بيزي بوزدولر،
بیر ایپه دوزدولر.»
يعني: (ما چند تا دختر بوديم.‌ ما را درهم كردند، به يك نخي چيدند.‌)
كه منظور ني‌ها‌يي‌ است كه قسمت پایين آلاچيق‌تركمني با آن‌ها بافته مي‌شود.‌ 
2) «تور كوچوغوم، اؤيه‌آيلائيت يات كوچوغوم.‌»
يعني: (سگکم پاشو، دور خانه بپيچ و بخواب.‌)
و جواب آن «اورغون» طناب‌هاي كلفتي ا‌ست كه آلاچيق را در مقابل باد و توفان برپا نگه مي‌دارد.‌ 
3) «قليجي موندان اورسام، عارابدا شانگلاراوجي.»
یعنی: (شمشير را اين‌جا كشيدم، در عربستان درخشيد) 
جواب: رعدو برق
4) «قارانگقو ايچرده قاپلانك گورلر.» 
یعنی: (در تاريكي پلنگ مي‌غرد.‌ ) 
جواب: سنگ آسيا
5) «آي اميردن اميردن،
ياقان اودو كوموردن.
غوشلاردا بيرغوش گوردوم،
يومورتاغاسي دميردن.»
یعنی: (از امير، از امير، آتش سينه‌ات از زغال.‌ در ميان مرغان مرغي ديدم.‌ تخمش از آهن) 
جواب: تفنگ
6) «اوراسيندا آت چاپار»
یعنی: (در وسط اسب مي‌تازد) 
جواب: زبان
7) «بير آتيم بار يور تاغان
توربا-تاغار يير تاغان.»
یعنی: (اسبي دارم كه يورقه است و توبره و كيسه‌ها را سوراخ مي‌كند.‌ ) 
جواب: موش
9) «گل‌ديسم گلمز، گلمه ديسم گلری.»
یعنی: (وقتي مي گويم بيا نمي‌آيد، وقتي مي‌گويم نيا، مي‌آيد!) 
جواب: لب
10) «بير غوش توتدم جاني يوق،
اؤلدورسمده قاني يوق.
ايچينده اوچ يورتغا بار،
ساناسام داساني يوق.»
یعنی: (مرغي شكار كردم كه ‌بي‌جان بود و اگر مي‌كشتم خونش نمي‌آمد.‌ تويش سه تخم ديدم و اگر مي‌شمردم حساب نداشت.‌ ) 
جواب: خربزه
11) «گؤك اسغه دووپ، گؤغه سلام اپيرديم.»
یعنی: (آسمان را پارچه‌ي سياهي گرفته، به آسمان سلام فرستادم.‌ ) 
12) «ئوزي بيرغاريش، ساقغالي‌ايكي غاريش»
یعنی: (خودش يك وجب، ريشش دو وجب).‌ 
جواب: سوزن و نخ
13) هانتدان هونتدان، سسي گلر كنددن» 
یعنی: (وقت و بي‌وقت صدايش از ده مي‌آيد.‌ ) 
جواب: خروس

5- آيديم:
1) مهمترين بخش ادبيات شفاهي مردم تركمن است كه اكثراً به وسيله‌ي باغشي‌ها ابداع مي‌شوند و شيوع مي‌يابند.‌ 
آيديم معناي سخن« موزون و منظوم» را مي‌دهد و حاوي عشق ، قهرماني، زيبايي‌هاي طبيعت و ستايش حيوانات- به‌خصوص اسب- است.‌ باغشي‌ها همه‌ي«غوشغي»‌هاي خلق را نيز با ترنم در آهنگ‌هايي به اسم«يول» به شكل آيديم درمي‌آورند.‌ 
«اسپنسكي» پس از مطالعات فراوان درفولكلور تركمني، آيديم‌ها را به انواع زير تقسيم كرده است:
1- منظومه‌هاي ديني.
2- آيديم‌هاي بحران، شكوه و شكايت.‌ 
3- ترانه‌هاي شكارچي‌گري.
4- عشق و محبت.
5- تربيتي و اخلاقي.
6- شعر‌هاي تاريخي.
در ميان همه‌ي قبايل تركمن، آيديم‌ها روايات يك‌گونه و مشتركي دارند وفقط در سال‌هاي اخير در ايران، كلمات و تعبيرات بيگانه به زبان تركمني داخل شده است.‌ 
2) در اين ترانه‌ها، به اسامي امكنه و مناطقي كه تركمن‌‌ها قرن‌ها پيش، از آن‌ جا گذشته و به تركمنستان سرازير شده‌اند برمي‌خوريم كه از ديرساليِ آن‌ها حكايت دارند:
« خورجونك مانغيشلي حالي- 
دونيه‌گه سيغماز مثالي .‌ .‌ .‌ 
هؤر‌ه‌له غوربان هؤره‌له.‌ .‌ .‌ 
اؤروشين بالكان هؤره‌له .‌ . .» ‌ 

3) تركمن در ترانه‌هاي خود برای« اسب» جايگاه وسيعي قایل است.‌ 
« جان ساقغار‌آت، مال ساقغار‌آت.‌ 
داغ آشاندا بلله نير سينگ،
قارا‌نگلقيدا آلغير اودسام،
ساپا توروپ ساللانير سينگ.
غايچي غولاق نزديك بئلينگ،
شهرتي سن بيزينك ايلينگ.
گؤك ميدانلي اؤزون يئلينگ،
اوتون اوتلاپ ياللانيرسان.»

یعنی: جان من، مال من، اسب پيشاني سپيد من! وقت سرازير شدن از كوه شناخته مي‌شوي، وقتي كه من در تاريكي مرغي شكار كردم.‌ تو كه كمري باريك و نيرومند داري، آبروي ايل ما هستي.‌ تو را سراسر سال چمن‌زار‌هاي سرسبز رامشگاه باد كه نيرو بگيري.‌ 
4) تركمن در ترانه‌هاي خود، مفتون زيبايي‌هاي طبيعي سرزمينش است.‌ 
«دويه حايوان گلر كوله-كوله آغناپ،
خاطار دوزوپ گئور اؤز يئرين ‌ايرلاب.
تورومو تايلاغي باري عزم باغلاپ،
اگره‌تين ياغ ياسان مكا‌نيم داغلار.‌ 
غويون حايوان تاياق تاشلام ياييلياز،
غالينليقدان اونون باشي اويولماز.‌ 
داتليليقدان غوزو اَتي ‌اييلمز.‌ 
اتلرين غورغاني مكانيم داغلار.‌» 

یعنی: اي جولانگاه من اي كوه‌ها كه شتران و گوسفند‌انم، گروه‌ گروه بر آغوش تو سرازير مي‌شوند و قطاران قطاران، بر چمنزار‌هایت مي‌آسايند و گوشت بدن‌شان موج مي‌زند.‌ 
اي جولانگاه من! اي كوه‌هاي مكان جوانمردان! كه گلوي گله‌ها‌يت از بس پرگوشت‌اند، بريده نمي‌شود و گوشت بره‌هايت از بس لذيذند خورده نمي‌شود!
5) و زماني كه اورا به‌جبر و زور به‌دست ديار غربت وا مي‌سپرند، خطاب به وطنش چنين مي‌گويد: 
«غايتا-غايتا گلدي پرمان،
بيز آيريلديق يئردن آرمان.
بيتن اوتي باري درمان،
غال ايندي مكان غال ايندي.»

یعنی: به تكرار فرمان دادند، غمين و ناآسوده از تو جدا شديم، تو بمان! اي وطن تو بمان كه گيا‌هانت همه شفا بخشند.‌ 
«سوجووالين كسه سيندن اوتلاسام،
كول بولادا شونگ استوندن آتلاسام،
يا پينچامي شول يئرلرده يادسام.‌ 
سنه بالاد گسين آيريلان سوجووالي!»

یعنی: اي سوجووال- در تركمن صحرا- بلا بر تو ببارد كه ما راجدا كردي؟ كاشكي بر آغوش تپه‌هايت بار ديگر مي‌آسودم، از روي شمعت وقتي كه خاكستر مي‌شد مي‌پريدم و پروانه‌هايم را به ياد مي‌آوردم.‌ 
به‌طور كلي به اسم برخي از قهرمانان تركمني، فقط در ترانه‌ها برمي‌خوريم كه قهرماني‌ها و مبارزات‌شان به‌شايستگي ستوده مي‌شود.‌ مثلاً دو قهرمان«اسل‌بك‌باتير»و«اركه باتير» كه سال‌ها پيش از اين، عليه خان‌ها و فرمانروايان«قالماق»شوريده بودند هنوز از خاطر مردم تركمن«استاوروپول» زدوده نشده است.‌ 
7) و از اين‌گونه شعر‌هاي حماسي كه بگذريم، مي‌رسيم به ترانه‌هايي كه، از عشق و دلدادگي و محبت سخن مي‌دارند.‌ در اين نوع ترانه‌ها، عموماً دختر و يا زن جوانِ زيبايي، تجسم بخشيده مي‌شود و از تلخي جدايي و هجران سخن به ميان مي‌آيد:‌ 
« سياهدان غاراگؤزلري،
شيريندن داتلي سؤزلري.
قيللادا آچيق يوزلري،
بير عاجاييب جانان گؤروندي!
ماهي جووان تور‌كمن غيزي،
مون گلنه دگه‌ر بير نازي.
سازلانيب آچيق آوازي،
بير عاجایيت گول گوروندي!»

یعنی: عجايب دلبري، ديدم كه چشمانش سياه‌تر از سياه بود، كه سخنانش و لبانش شيرين‌تر از شيرين بود كه رخسارش رخشان‌تر از طلا بود!‌ ماه نورس، دختر تركمن كه يك نازش از هزاران عروس، دل‌رباست، كه صدايش رسيده و زيبا‌ست، كه عجيب گلي دلنشين است!
« من بير اوادان جوودان گوردوم،
ميثلي آيا-گونه منگزه‌ر.

شوهله‌سي اذله‌مه دوشن،
ايشقي جووهر غاشا منگزه‌ر.
غارا گوزي، آلمايوزي،
ايسپاهان پاديشاه غیزي،
ميثلي ‌آي چمنه منگزه‌ر.

نه اوودان عاغلي-هوشي،
نه عاجابدير توماشاسي.
اون سككيز گلن ياشي،
ميثلي طوطي غوشامنگزه‌ر.

سوچوليه‌ر ييغيت ديلي،
غوچماغا لاييقدير بئلي.
آچيليبدير باهار كولي،
ممه‌سي آرميدامنگزه‌ر.»

یعنی: دختر آبادي ديدم كه به ماه آفتاب ميمانست كه شعله‌اش روي دستم افتاده بود و چونان روشنايي خورشيد بود.‌ 
سيه چشمي كه گونه‌هايش مثال سیب بود، خودش دختر پادشاه اصفهان و به ماه چمن مي‌مانست.‌ 
زيبا رخ باهوش و باعقلي كه تازه پا به هجده سالگي گذاشته بود و به طوطي مي‌مانست.‌ 
زبانش نمكين وكمرش شايسته‌ي در تنگ كشيدن بود.‌ بهارش بود.‌ و پستان‌هاش به امرود مي‌ماند.‌

له‌له:
«له‌له» به ترانه‌هايي گفته مي‌شود كه دختران تركمن شب‌هاي ماهتابي گردهم مي‌آيند و مي‌خوانند و آرزو‌هاي زندگي خود را در آن‌ها مي‌گنجانند.‌ 
«ساري دونونك ساتايين،
ساغ يانينگدا ياتايين!
سن گونشه يانارسينگ،
غولوم كؤلگه توتايين؟

سود گره‌ك غايماق گره‌ك،
غايماغي يايماق گره‌گ.
غيزي يادا بئره‌نين،
گؤزيني اويماق گرك!

ساري دونين گئييپسين،
تلره سؤيله نيبسينگ.
آه وزارين من چكسم،
سن نمه سارالاپسينگ.

آي‌آيدينگ حوش گئجه‌سي،
يارغويني بوش گئجه‌سي.
ياريم اوندا من بوندا،
آرميز اداش گئجه‌سي.

گؤزه‌نكدن یاتما اوغلان،
گؤزينگ غاشينگ قاتما اوغلان.
مني سنگا بارمازلار،
ايچيم باغريم ياقما اوغلان.

بويلاديم آبويلاديم،
تويدوك چاليب اويناديم.
ياد ائللرين بؤورونده،
ياليق چكيب آغلاديم.»

یعنی:
پيرهن زردم را درمي‌آورم، در طرف راست تومي‌خوابم، اگر آفتاب اذيتت كند، دستم را سايه‌بانت مي‌كنم!
كسي را كه دختر خود را به بيگانه مي‌دهد، چشمش را بايد درآورد.‌ 
پيرهن زردت را پوشيده‌اي، به گيسوان من دل بسته‌اي.‌ آه و زاريت را من مي‌كشم، تو چرا رنگت زرد شده است؟
اي شب ماهتابي زيبا! آغوش يار من خالي‌ست.‌ يارم در آنجا، و من در اين‌جا، تو اي شب دلسنگ كه ميانمان ايستاده‌اي!
پسر! از سوراخ نگاه كن، به من چشمك نزن، مرا به تو نمي‌دهند.‌ دلم را آتش مزن!
قد كشيدم و قد كشيدم، ني زدم ‌و رقصيدم، دركنار سرزمين بيگانه، دستمال گرفتم و گريستم.‌ 

«له‌له»‌ها زياد و متنوعند و در اين‌جا فقط نمونه داده شد.‌ از پس آن‌ها مي‌رسيم به انواع ديگر ترانه‌هاي تركمني:
آغي: 
« آغی » به شعر‌هايي كه در روز‌هاي مصيبت و مرگ كسي خوانده مي‌شود، ترانه‌هاي جشن و عروسي، شعر‌هاي مخصوص كودكان، ترانه‌هاي ايام مخصوص سال، لالايي‌ها و جز آن گفته می‌شود، كه در اين‌جا براي پرهيز از اطناب، فقط يك ترانه‌ي مخصوص كودكان و چند لالايي مثال می‌آوریم:
«غايرادان گليدن بئش گئچي،
هائي مونينگ ائركجي.
ائركجي داغا گئتدي،
هاي‌هايلاديم گلمه‌دي.
چيگيتی بئرديم اييمه‌دي،
چيگتيم تاتا بئرديم.
تات مانگا غات بئردي،
غاتانجيغيم غيريلدي.
سوري يوپگه دوزولدي.‌ .‌ .‌» 

یعنی‌: از بالاي كوه پنج بز مي‌آمد.‌ پس كو نر اين بز؟ نرش رفت به كوه.‌ هراي زدم نيامد، ارزن دادم نخورد، ارزن را دادم به تات، او به من بال و پر داد.‌ بالم شكسته، گلّه آمد .‌ .‌ .‌ 
نمونه‌هايي از لالايي‌ها و ترانه‌هاي مادران تركمن:
« منيم بالليم آپاقدير،
هم گولدور، هم يارپا قدير.
شو بالليمي سؤيمه‌ين،
سول گوزومده تورپاقدير.

اوغلوم آدي امان دير،
داغلار اؤنو دومان دير.
يارين وئره‌ن أوزويگو،
بارماغيندا دوراندير.

منيم بالليم باربولار،
هر الينده ناربولار.
تويدان توپا گزنده،
قيزلار خيريدار بولار!

آللاي- آللاي آللاسي، 
آغريماسين كله‌سي.
غايپدان گلن ساييلين،
غابول بولسون دوعاسي!

آللاي آللاسي گلر،
ياتسا ايقوسي گلر.
اوزون- اوزون يولاردان،
دايي- دايزاسي گلر.

آللاي- آللاي آد ياغشي،
بير غايغي‌دان شاد ياغشي.
غادير بيلمز غار داشدان،
غادير يلجا ياد ياغشي.

آللالاسام ياتيبدير،
گول ياسيسغا باتيبدير.
اوياتگديرمان يانگنگسي،
يانگيجا اوقا گئديبدير.

آللالاسام بال يالاق،
اؤز غولاني ايل يالاق.
اؤز بالليمي سؤيه‌مده،
بيرياشاجيق گول يالاق.

منيم بالليم ياز اوغلان،
جبه‌سي دولي هوز اوغلان.
آت باقماغا گئدنده،
يولي قيز اوغلان.»

یعنی:
فرزند من قشنگ است،
گل است و گلبرگ است.
كسي كه بچه مرا دوست ندارد،
در چشم چپم خاك است.

اسم پسر من آمان است،
كوه‌هاي بلند را مه فرا مي‌گيرد.
انگشتري يارش،
هميشه در انگشتش است.

بچه‌ی من داماد مي‌شود،
در هر دستش يك انار نگه مي‌دارد.
وقتي كه در جشن‌ها مي‌گردد، 
دخترها چشم به او مي‌دوزند.

اي خداي، خداي خداها،
سر اين بچه‌ام درد نكند.
دعاي سائل دم در،
پذيرفته باد!

لالايي‌ها لالاها مي‌آيد،
اگر بياسايد خوابش مي‌آيد.
از راه‌هاي خيلي دور،
اسب‌ها و تحفه‌هايش مي‌آيد.

لالا، لالا، اسمت خوب است،
ازغم و اندوه، شادي خوب است.
از برادري كه قدر نمي‌داند،
بيگانه‌اي كه قدر بداند خوب است.

لالا گفته‌ام خوابيده است،
توي بالين گل رفته است.‌ 
بيدارش نكنيد كه مادرش را هم،
نزد خودش خواب ربوده است.‌ 

لالا مي‌خوانم مثل عسل،
دايه‌ي بچه‌ام از خود ايل است.
من بچه‌ي خودم را دوست دارم،
مثل شكوفه‌‌ي يك گل.‌ 

پسر من بهار است،
جبه‌اش پر از گل است.
وقتي كه مي‌رود اسب نگاه كند، 
دخترها سر راهش صف مي‌بندند.

 

1. درگويش تركمني ، اكثرمصوت‌ها دو صورت كشيده وكوتاه دارندو حرف‌هاي‌«س ، ز»صداي مخصوصي هم دارند كه درالفباي موجود، نشاني براي آن‌ها برگزيده نشده است. تنها نون ويژه تركمني با علامت« نگ»نشان داده مي‌شود.‌ به تبعيت از روش مرسوم در شكل« غ» نماينده مي شود.‌
2. «قارابالخان» نام دهستاني در شمال شرقي گنبد قابوس نيز است.‌ هم‌چنين به كوه‌هاي كه در مشرق تركمنستان خفته، بالخان نام داده شده است.‌ 

3. «آللاي» همان«لالاي» است ولي در بعضي جاها به معناي«خدا»گرفته مي‌شود.‌

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید