چاپ

• آقاي‌ دكتر در ابتدا شرح‌ حالي‌ هر چند مختصر از خودتان‌ بفرمائيد.

بنده‌ در سال‌ 1324 در محله‌ي‌ سرخاب‌ به‌دنيا آمدم‌. پدر اينجانب‌ نوه‌ي‌ آقا مير علي‌سرخابي‌ صاحب‌ كتاب‌ «ربيع‌ الشريعه‌» است‌. آقا مير علي‌ مؤسس‌ و پيش‌ نماز مسجد آقامير علي‌ بودند كه‌ اين‌ مسجد هنوز پابرجا و معروف‌ است‌. تحصيلاتم‌ را در تبريز شروع ‌كردم‌ و در سال‌ 1348 در رشته‌ي‌ زبان‌ و ادبيات‌ فارسي‌ از دانشگاه‌ تبريز ليسانس‌ گرفتم‌.البته‌ در سال‌ 1347 به‌دليل‌ برخوردهاي‌ سياسي‌ كه‌ ساواك‌ با دانشجويان‌ داشت‌،دستگير شدم‌ و به‌ همين‌ جهت‌ مدرك‌ تحصيلي‌ام‌ را در سال‌ 1350 پس‌ از سپري‌ كردن‌مدت‌ حبس‌ در تبريز گرفتم‌ و سپس‌ در تبريز ممنوع‌الاقامه‌ تشخيص‌ داده‌ شدم‌ و اجباراًبه‌ تهران‌ رفتم‌ و در آنجا در مقطع‌ فوِ ليسانس‌ رشته‌ ادبيات‌ فارسي‌ و كتابداري‌ پذيرفته‌شدم‌، اما پس‌ از دو ترم‌ تحصيل‌، به‌ دسيسه‌ ساواك‌ از دانشگاه‌ اخراج‌ شدم‌. ضمنا در آن‌ايام‌ در راديو و تلويزيون‌ هم‌ به‌ عنوان‌ نويسنده‌ و تهيه‌ كننده‌ مشغول‌ بودم‌ كه‌ بعد از نه‌ماه‌ رد صلاحيت‌ شدم‌. تا تحقق‌ انقلاب‌ شكوهمند اسلامي‌مان‌ كه‌ تضييفات‌ سياسي‌ و اجتماعي‌ برداشته‌ شد و به‌ كار خود برگشتم‌. سپس‌ براي‌ ادامه‌ي‌ تحصيل‌ به‌ كشور تركيه‌رفتم‌ و در سال‌ 1362 در رشته‌ي‌ فيلولوژي‌ و ادبيات‌ تطبيقي‌ تركي‌ و فارسي‌ و عربي‌درجه‌ PH.D (دكتراي‌ تخصصي‌) گرفتم‌ و تا به‌ امروز در دانشگاه‌هاي‌ تهران‌ به‌ تدريس‌ وتحقيق‌ مشغول‌ بوده‌ام‌. در سال‌ 1373 به‌ زور از تربيت‌ معلم‌ بازنشسته‌ اجباري‌ شدم‌، امادست‌ از تدريس‌ برنداشتم‌ و با عنايت‌ الهي‌ نزديك‌ به‌ 120 عنوان‌ كتاب‌ و رساله‌ درزمينه‌هاي‌ تخصصي‌ خودم‌ تأليف‌ نموده‌ام‌ و اميد دارم‌ در حد بضاعت‌ خود به‌ بالندگي‌فرهنگ‌مان‌ ياري‌ رسانده‌ باشم‌.

• لطفاً‌ بفرمائيد در خصوص‌ تاريخ‌ همدان‌ و نقش‌ تركان‌ در اين‌ استان‌ توضيحاتي‌براي‌ خوانندگان‌ بيان‌ بفرمائيد.

لفظ‌ «اكباتان‌» همانند بسياري‌ از نامهاي‌ جغرافياي‌ ايران‌ لفظي‌ تركي‌ است‌ و ريشه‌تركي‌ دارد. «باتان‌» يا «بوتون‌» به‌ معناي‌ «قوم‌ و ملت‌ و فوج‌ و قبيله‌»است‌ كه‌ در تركي‌باستان‌ به‌ كار رفته‌ و به‌ زبان‌ فارسي‌ نيز رسوخ‌ كرده‌ است‌. «اكباتان‌» يا «اكبوتون‌» به‌ معني‌«مردم‌ سرافراز و سلحشور» است‌ كه‌ در متون‌ كهن‌ تركي‌ باستان‌ به‌ كار برده‌ شده‌ است‌.
ثانياً اگر ما بخواهيم‌ كلمات‌ و جملات‌ و عبارات‌ و پاره‌هاي‌ نظم‌ و نثر تركي‌سومري‌ را كه‌ در الواح‌ سومري‌ موجود است‌ اساس‌ قرار بدهيم‌، بايد بگويم‌ كه‌ ادبيات‌مكتوب‌ تركي‌ در اكباتان‌ و سويهاي‌ آن‌ پيشينه‌اي‌ 7200 ساله‌ دارد و هيچ‌ ادبياتي‌ آثارمكتوبش‌ به‌ اين‌ قدمت‌ و پيشينه‌ نخواهد بود. شما مي‌دانيد كه‌ كهن‌ترين‌ نسخه‌اي‌ كه‌ به‌زبان‌ اوستايي‌ موجود است‌ مربوط‌ مي‌شود به‌ قرن‌ 15 ميلادي‌. اما كهنترين‌ الواحي‌ كه‌الان‌ در دانشگاههاي‌ دنيا از سوي‌ سومر شناسان‌ و ترك‌ شناسان‌ و تركي‌ پژوهان‌ بررسي‌مي‌شود مربوط‌ 7200 سال‌ پيش‌ است‌ و اين‌ آثار در غرب‌ و جنوب‌ غربي‌ ايران‌ يافت‌شده‌است‌. گذشته‌ از «تركي‌ سومري‌»، نيم‌ زبانها و گويشها و زبان‌هاي‌ التصاقي‌ متعددي‌نيز در منطقه‌ موجود بوده‌ است‌. من‌ به‌ خاطر دارم‌ در سال‌ 1372 در «كنگره‌ كتيبه‌ ومتون‌» كه‌ در شيراز برگزار شد كتيبه‌ اي‌ به‌ اسم‌ «كتيبه‌ دينقير» - كه‌ «دينقير» در تركي‌سومري‌ به‌ خدا اطلاِ مي‌شده‌ و در تركي‌ ما به‌ صورت‌ «تنگري‌»، «تانگري‌»، «تانري‌» و«تاري‌» در آمده‌ است‌ - معرفي‌ شد كه‌ در استان‌ همدان‌ يافت‌ شده‌ بود.
گذشته‌ از آن‌، تركان‌ همدان‌ سكنه‌ اصلي‌ اين‌ منطقه‌اند و پيشينه‌اي‌ بسيار طولاني‌دارند. حكومتهاي‌ متعددي‌ را از گذشته‌اي‌ بسيار دور تشكيل‌ داده‌اند. از جمله‌ «حكومت‌آزان‌» كه‌ در «راحة‌ الصدور» و «جامع‌ التواريخ‌» و «المسالك‌ و الممالك‌» ابن‌ خُردادبه‌ و«معجم‌البلدان‌» به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌ است‌. حتي‌ در «راحة‌الصدور» به‌ تصريح‌ آورده‌ : «اندرتاختن‌ ملك‌ آزان‌ بر اوزان‌». آزان‌ قوم‌ پر جمعيتي‌ بودند و در گستره‌اي‌ از قفقاز تاقسمتهاي‌ جنوبي‌ استان‌ همدان‌ حكومت‌ مي‌كردند و نام‌ خود يعني‌ «آز» را به‌ بسياري‌ ازمكانهاي‌ جغرافيايي‌ نيز داده‌اند. بعد از برافتادن‌ حكومت‌ «آزان‌» و سپري‌ شدن‌ 500سال‌، حكومت‌ «ميديا» يا «مادان‌» را تشكيل‌ دادند. «مادها» عبارت‌ از 6 قبيله‌ مؤتلفه‌بودند كه‌ 4 قبيله‌ از آن‌ ترك‌ بودند و به‌ تركي‌ سخن‌ مي‌گفتند و يا به‌ گويش‌ها و نيم‌ زبانهاو زبانهاي‌ التصاقي‌ تكلم‌ مي‌كردند. دو قبيله‌ ديگر به‌ تصريح‌ هرودوت‌، به‌ زبانهاي‌ غيرتركي‌ حرف‌ مي‌زدند. اين‌، قسمتي‌ از پيشينه‌ پيش‌ از اسلام‌ همدان‌ است‌. كتيبه‌هاي‌متعددي‌ به‌ «تركي‌» درهمدان‌ يافت‌ شده‌ كه‌ متأسفانه‌ به‌ سبب‌ سياست‌ عجيب‌ تركي‌ستيزي‌ كه‌ بر تار و پود رژيم‌ منحوس‌ آريامهري‌ حاكم‌ بود اين‌ كتيبه‌ها خوانده‌ نشد و يامصادره‌ شد و يا از بين‌ رفت‌. هم‌ اكنون‌ نزديك‌ يك‌ هزار قطعه‌ كتيبه‌ي‌ تركي‌ و زبانهاي‌التصاقي‌ و ايلامي‌ و سومري‌ را داريم‌ كه‌ سالهاست‌ در زير زمين‌ موزه‌ ملي‌ ايران‌ درتهران‌ خفته‌ است‌ و ما تلاشمان‌ اينست‌ كه‌ با كسب‌ مجوز، يكي‌ يكي‌ اين‌ كتيبه‌ ها رابخوانيم‌ و مانند «كتيبه‌ دينقر» كه‌ در كنگره‌ي‌ كتيبه‌ و متون‌ مطرح‌ شد، بسياري‌ از اينها رابه‌ جامعه‌ي‌ ايراني‌ معرفي‌ كنيم‌.

• جنابعالي‌ در خصوص‌ زبان‌ تركي‌ و لهجه‌هاي‌ آن‌ تحقيقات‌ متقني‌ داشته‌ايد در اين ‌مورد نيز صحبت‌ بفرمائيد.

در تركي‌ پژوهي‌، زبان‌ باستاني‌ تركي‌ را به‌ 2 شاخه‌ي‌ عظيم‌ تقسيم‌ مي‌كنند: يكي‌شاخه‌ي‌ تركي‌ شرقي‌ و ديگري‌ شاخه‌ي‌ تركي‌ غربي‌، تركي‌ شرقي‌ در شرِ درياي‌ خزرگسترش‌ پيدا كرده‌ و تا دروازه‌هاي‌ پكن‌ رفته‌ و مردم‌ آن‌ سامان‌ بدان‌ سخن‌ مي‌گويندبعضي‌ لهجه‌هاي‌ تركي‌ شرقي‌ عبارتند از : تركي‌ قزاقي‌، تركي‌ قرقيزي‌، تركي‌ ازبكي‌، ... .شاخه‌ي‌ تركي‌ غربي‌ در روند گسترش‌ خود پس‌ از اسلام‌، خود به‌ 4 تركي‌ تركمني‌، تركي‌آذربايجاني‌، تركي‌ استانبولي‌ و تركي‌ قاقااوزي‌ تقسيم‌ شد. تمام‌ تركان‌ ايران‌ به‌ تركي‌غربي‌ سخن‌ مي‌گويند و از اين‌ ميان‌ تركمنها به‌ لهجه‌ي‌ تركي‌ تركمني‌ و بقيه‌ي‌ تركان‌ايران‌ در خراسان‌، كرمان‌ و فارس‌ و اصفهان‌ و همدان‌ و آذربايجان‌ و ... با لهجه‌ي‌ تركي‌آذربايجاني‌صحبت‌ مي‌كنند. لذا اطلاِ عنوان‌ «تركي‌ همدان‌» «تركي‌ تبريزي‌» و «تركي‌اردبيل‌»درست‌ نيست‌ و بر خلاف‌ ضوابط‌ زبانشناسي‌ است‌. بلكه‌ مي‌توان‌ گفت‌ :«شيوه‌»ي‌ تركي‌ همدان‌، «شيوه‌»ي‌ تركي‌ مراغه‌. و «شيوه‌»ي‌ تركي‌ همدان‌، يك‌ «شيوه‌»ي‌مستقل‌ است‌ كه‌ داراي‌ گويشهاي‌ مختلفي‌ است‌ مثل‌ : گويش‌ بهار، گويش‌ كبودراهنگ‌،گويش‌ رزن‌ و ...

تركي‌ ايراني‌، داراي‌ ديالكتها و شيوه‌هاي‌ متعددي‌ است‌ كه‌ در «ديالكتولوژي‌» و در«زبانشناسي‌ قومي‌» مورد بررسي‌ قرار مي‌گيرد. «زبانشناسي‌ قومي‌» ناظر است‌ به‌ بررسي‌زبانها و نيم‌ زبانها و گويشهايي‌ كه‌ آثار مكتوب‌ از آنها بر جا نمانده‌ است‌. مثلا فارسي‌ رااگر مثال‌ بزنيم‌ در گويش‌هاي‌ سمناني‌، شهميرزادي‌، گيلكي‌، طالشي‌، تاتي‌ و ... از آن‌ آثارمكتوب‌ تاريخي‌ خلق‌ نشده‌ است‌. «زبان‌ شناسي‌ قومي‌» ناظر به‌ بررسي‌ اين‌ گويشهااست‌. اما تركي‌ چنين‌ نيست‌. تركي‌ يك‌ زبان‌ وسيعي‌ است‌ كه‌ با دريايي‌ از نظم‌ و نثر، چه‌پيش‌ از اسلام‌ و چه‌ بعد از اسلام‌، با آن‌ مواجه‌ هستيم‌. اما اگر اين‌ ديالكت‌ها را كوچك‌ وكوچك‌تر بكنيم‌، مثلا بگوييم‌: «شيوه‌ي‌ همدان‌» چنين‌ بر مي‌آيد كه‌ فقط‌ برخي‌ از آثاربديع‌ فولكلوريك‌ به‌ اين‌ گويش‌ و شيوه‌ خلق‌ شده‌ است‌. دشمن‌ پيوسته‌ در رژيم‌آريامهري‌ هدفش‌ اين‌ بوده‌ كه‌ با تقسيم‌ و جزءجزء كردن‌ شيوه‌ها و عمده‌ كردن‌ لهجه‌ها وديالكت‌هاي‌ محلي‌ تركي‌، آن‌ را «خرده‌ فرهنگ‌» بداند و به‌ اصطلاح‌، موضوع‌ بحث‌«زبانشناسي‌ قومي‌» بكند. اينست‌ كه‌ من‌ معتقد به‌ ابداع‌ اصطلاحاتي‌ نظير تركي‌ همدان ‌و تركي‌ تبريز و ... نيستم‌. ما يك‌ شاخه‌ بيشتر تركي‌ ايراني‌ نداريم‌. مثل‌ فارسي‌ ايراني‌ كه‌ منقسم‌ به‌ شيوه‌هاي‌ متعددي‌ است‌، تركي‌ ايراني‌ هم‌ به‌ شيوه‌ها و گويشهاي‌ مختلف‌ وگوناگوني‌ تقسيم‌ شده‌ است‌.