چاپ

کتاب «تحفه ی حسام»، تألیف حسام خویی،

تصحیح و مقدمه: دکتر ح. م. صدیق / پرویز شاهمرسی

تهران، تکدرخت، 1389.

یکی از کهن ترین فرهنگهای منظوم ترکی و فارسی، منظومه ی نسبتاً طویلی است که شاعری موسوم به حسام خویی در قرن هفتم هجری منظوم ساخته و آن را تحفه نامیده است. این منظومه را دو خانم از پژهشگران جمهوری آذربایجان به صورت زیراکسی و مقابله ی نسخه هایی چند انتشار داده بودند که استاد آن را به همراه یکی از پژهشگران جوان و علاقه مندشان آقای پرویز شاهمرسی بازخوانی کردند و با نمایه های ضروری و مقدمه ی علمی دقیق در معرفی تحفه ها و شرح زندگی و آثار حسام خویی انتشار داده اند. بخشی از مقدمه را در اینجا میخوانید.

 کتابهای دکتر حسین محمدزاده صدیق، دوزگون

1. تحفه و تحفه‌سرایان

در جهان اسلام به كتب كم حجم و اُرجوزه‌هایی که به صورت منظوم صبغه‌ی واژه‌نامه­اي داشته است، نصاب گفته می‌شد. ظاهرا نخستین این گونه ارجوزه‌ها نصاب الصبیان اثر ابونصر فراهی وزهرة‌الادب اثر شکرالدين شمس‌الدین احمد است.

نصاب الصبیان در 40 بند و 200 بیست و زهرة‌الادب در 48 بند و 418 بیت سازه‌بندی شده است.

به اولی سید شریف جرجانی تعلیقه نوشته و کمال‌بن جمال بن حسام الهروی آن را تحت عنوانریاض‌الفتیان شرح کرده است. این ارجوزه در بحور متقارب (7 بند)، مجتث (7 بند)، رمل (5 بند)، خفیف (6 بند)، اخرب (5 بند)، مضارع (5 بند)، هزج (3 بند) و رجز (1 بند) سروده شده است.

ارجوزه‌ی دوم به شهاب‌الاسلام احمد القاضی اهدا شده است و ناظم آن، لغات منتخب خود را به ترتیب الفبا تنظیم کرده است و به هر حرف یک بند اختصاص داده است و در هر بند ده تا پانزده بیت شعر آمده است و به آن زهرة‌الادب نام داده است. مؤلف این رساله شکرالدین شمس الدین احمداست که آن را در سال 640 هـ. به نظم درآورده است. وی در ارجوزه‌ی خود به جز لغات، از اسامی ستارگان، هفت اقلیم، هشت بهشت، هفت جهنم و موضوعاتی از این دست نیز بحث کرده است.[1]

هر دو کتاب فوق، در حقیقت واژه‌نامک‌های عربی به فارسی هستند که به سبک بدیعی منظوم شده‌اند. سومین و چهارمین اثر مشابه به لحاظ قدمت تاریخی که به دست ما رسیده است، دو کتاب منظوم:

1ـ نصیب الفتیان و نسیب التبیان،‌ 2ـ تحفه‌ی حسام هستند که هر دو، اثر طبع حسام خوییاست.

حسام خویی این گونه ارجوزه‌ها را «تحفه» نامیده است و بعدها به تقلید از او چند تن لغت‌پژوه دیگر تحفه‌نگاری کرده‌اند و رسالات منظومي مانند: تحفه‌ی وهبی، تحفه‌ی رمزی، تحفه‌ی شاهدی، تحفه‌ی علایی و تحفه‌ی کسگین بر جاي گذاشته­اند که در زیر پیش از بحث پیرامون حسام خوییو اثر وی این تحفه‌ها را معرفی می‌کنیم.

1. تحفه‌ی علایی

اثر متعلق به  ابن بوّاب است. وی علاء­الدین ابوالحسن علی بن هلال (413هـ .) خوشنویس و تذهیب‌کار معروف عصر خود بود و در زمان عضدالدوله­ی دیلمی سرپرست کتابخانه‌ی بهاءالدوله در شیراز بوده است.

2. تحفه‌ی شاهدی

اثر ابراهیم دده شاهدی (متوفا 957 هـ .) چهار بار در اسلامبول به چاپ سنگی رسیده است.[2]شاهدي در تحفه­ي شاهدي تصريح كرده است كه در منظوم ساختن اثر خود از تحفه­ي حسامبهره برده است.

3. تحفه‌ی کسگین

این اثر را شاعری عثمانی با تخلّص کسگین در نیمه‌ی اول قرن 13 هجری به رشته نظم درآورده است. در این اثر معادل‌های ترکی لغات عربی و فارسی داده شده است. از این اثر رونوشتی خطی نوشته شده به سال 1248 هـ . در کتابخانه‌ی ملی تبریز نگهداری می‌شود.

4. تحفه‌ی وهبی

تحفه‌ی وهبی نخستین بار در 1325 هـ. و بعد از آن تا سال 1977م. 58 بار چاپ شده است.[3]

در بند حرف «د» این اثر آمده است:

کبر ائدن، خودبین، کندوزون بڲنمیش، خودپسند،

هم اوزون بۏیلو یا هم ممتازا دئرلر قد بلند.

دلستان دلدار تعبیر اۏلونور دلبرلره،

دل کؤنۆلدۆر، قلب معناسېندا باغلاما مبند.

دادلې گۆلمک‌دیر، شکرخند و لطیفه بذله‌دیر،

گۆلمک استهزاء ایله هم خنده ریش و ریشخند.

 

از سنبل‌زاده وهبی نصابی فارسی ـ ترکی به نام نخبة‌اللغة نیز به جا مانده است. وی این نصاب را به سلطان سلیم هدیه کرده است.

5. تحفه‌ی رمزی

در سال 1344 هـ . رساله‌ای به همین نام اثر احمد رمزی در اسلامبول چاپ شده است. مؤلف در آغاز آن گوید:

شهرتی تحفه‌ی رمزی، اما،

فارسیده دئدیم: اشکوفه آنا.

 

و در انتها گوید:

قۏندو تاریخی دُر مظروفه،

جوهر نظم سلیس اشکوفه.

 

در جایی از این نصاب آورده است:

بیلدیڲین بیر دیله قائل اۏلما،

لغت اؤڲرن، حله جاهل اۏلما.

فارسی‌دن، عربی‌دن آز ـ چۏخ،

بیلمه‌لی تۆرکجه ایچین، چاره‌سی یۏخ،

اجنبی السنه‌دن اؤڲرنسن،

نه ضرر؟ بلکه اۏلور مستحسن.

 

در این کتاب 29 قطعه شعر در 269 بیت در شرح لغات فارسی و عربی (ص 33ـ6)[4] و خاتمه‌ای به صورت مثنوی در 18 بیت (ص 34) آمده است.

مؤلف کتاب، اثر منظوم دیگری با عنوان نظم الفرید در موضوع دستور زبان فارسی دارد که آن را ضمیمه تحفه‌ی رمزی کرده است (ص 44ـ 38) علاوه بر آن، منظومه‌ی ابجدی (ص 45ـ 44)، شرح الفاظ ابیات مثنوی مولوی (37ـ 35) و بعضی اشعار فارسی نیز به آن ضمیمه شده است. نمونه‌ها:

ما بیز، شما سیز، یکسان برابر،

قارداش گیبی‌ییز، همچون برادر.

با تو سنینله، با او آنېنلا،

از من چه جوید؟ مندن نه ایستر.

آن‌چه اۏ نسنه، آن‌که اۏ کیمسه،

ارزان اوجوزدور، زنگین توانگر.

همسایه قۏنشو، همراه یۏلداش،

همزاد ائکیزدیر، ایشان اۏنلار.

چسبان مناسب، شایان لایق،

رخشان پارلاق، بنمای گؤستر.

گوشه بوجاقدېر، کوچه محله،

سن کئچمه یۏلدان، از ره تو مگذر.

آواز دادن یعنی: چاغېرماق،

از دور اوزاقدان، می‌نالد اینلر.

ناکسدیر آلچاق، آن کس اۏ کیمسه،

قاچدې قاپېدان بگریخت از در.

 

 

کتاب‌های «تحفه» در مقوله‌ی ارجوزه‌هایی که «نصاب» نام گرفته‌اند قابل بررسی هستند و ما پیش از این نصاب‌ها را معرفی کرده‌ایم.[5]


 

2. حسام خويي و تحفه­ي او

1. نام و نشان

حسام خود را فرزند عبدالمؤمن می‌نامد و اهل خوی معرفی می‌کند. حسام الدین حسن بنعبدالمؤمن خویی از نوادر دانشی‌مردان آذربایجان است که در زمینه‌ی واژه‌پژوهی و لغت‌نامه نگاری از سرآمدان پيش­كسوت این رشته به شمار می‌آید.

2. زاد و مرگ

تاریخ زاد و مرگ او، فعلاً بر ما معلوم نیست. اما می‌دانیم که کتاب نصیب‌الفتیان و نسیب التبیان را در سال 640 هـ. سروده است و مدتی از عمر خود را در دربار قارا ارسلان مظفری گذرانده است و روزگاری نیز در دربار سلطان رکن‌الدین قلیچ ارسلان (668 ـ 648 هـ.) بوده است. و در سال 686 هـ. کتاب نزهة‌الکتاب و تحفة‌الاحباب را به مظفرالدین اهدا کرده است.

با توجه به این موارد، می‌توانیم حدس بزنیم که او در دهه‌ی اول سده‌ی هفتم هجری (610 ـ 600) در شهر خوی به دنیا آمده است. و پس از سال 686 هـ . فوت کرده است.

3.آثار حسام خویی

آن‌چه از حسام خویی بر جای مانده است:

1-3. نصیب الفتیان و نسیب التبیان: این اثر را حسام الدین خویی در نیمه‌ی دوم قرن هفتم هجری به رشته‌ی نظم کشیده است. «نصاب الفتیان» که نصابی عربی به فارسی است، در 50 بیت و دو رباعی ساخته شده است و در کل حاوی 550 بیت است.

2-3. نزهة الکتاب و تحفة الاحباب: وی در تاریخ ادبیات فارسی نیز کتابی مشهور به نزهة الکتاب دارد که  در قواعد انشاء عربی و فارسی تألیف شده است.

3-3. قواعد الرسائل و فوائد الفضایل: این کتاب در قواعد املاء فارسی و آموزش نوشتن منشآت و منشورات از همین عالم است.

4-3. دیوان شعر (فارسی و ترکی): به نوشته‌ی مصححان تحفه‌ی حسام، دیوان وی در مجموعه‌ی نسخه‌های خطی مرحوم احمد آتش در دانشگاه استانبول یافت شده است. شيخ آغا بزرگ تهراني در الذريعه نيز از ديوان وي نام مي­برد.

در دیوان وی چکامه‌های غرایی وجود دارد. از جمله چکامه‌ای با ردیف «سخن» که آن را خطاب بهذوالفقار شیروانی  سروده است و ذوالفقار آن را جواب گفته است.[6] قسمتی از قصیده‎ی حسام:

زهی گشاده به تیغ زبان حصار سخن،

کشیده لشکر معنی سوی دیار سخن.

سوار خامه‎ی گوهرفشانت کز چپ و راست،

سه اسبه تازد اندر پی شکار سخن.

ز شوق گلشن نظم تو بلبل طبعم،

هزار داستان دارد ز شاخسار سخن.

چو دید رونق بازار نظم تو گوهر،

ز راه قافیه افتاد در گذار سخن.

چنین که مشاطه‎ی کلک تو کند تزئین،

به خط خال حروف و نقطه عذار سخن.

هزار سال به شادی بمان که ننشاندت،

خرد به خانه‎ی زین ور چو تو سوار سخن.

میان گوهر ما اندر اصل رابطه است،

که چاکر است حسام و تو ذوالفقار سخن.

ز بحر شعر فتادست کشتی­ام بر خشک،

که آب رفت به یک ره ز کار و بار سخن.

قلم که زرد رخ است از سپیدکاری دهر،

فرو شدست به آب سیاه از عار سخن.

مرا چو خامه از آن راست می­نگردد کار،

که چون دوات سیاه است روزگار سخن.

که شعار شعر تو را چون بدید شیرا گفت:

که نثر زیبد و نثر تو را نثار سخن.

حسام ملت و دین ای فروغ خاطر تو،

کشیده در رخ خود تیغ آبدار سخن.

ز بی حسابی ایام گر ز حد بگذشت،

امید به تیری است در شمار سخن.

قسم به طبع تو یعنی به نفس کامل نظم،

قسم به فکر تو یعنی به کردگار سخن.

که پیش خنجر طبع حسام شد معذور،

ز عجز گر سپر انداخت ذوالفقار سخن.

 

5-3. ملتمسات: مرحوم محمد علی تربیت در کتاب دانشمندان آذربایجان از یکی دیگر از آثار او با نام «ملتمسات» یاد می‌کند.[7]

6-3. تحفه‌ی حسام: كتاب حاضر، اثر دیگری است از حسام خویی که در واقع گونه‌ای نصاب فارسی به ترکی شمرده می‌شود و دارای 20 قطعه در 355 بیت است.

4. ویژگی اصلی نصاب‌ها

لغت‌نامه‌های منظوم و نصاب‌ها آثار تعلیمی‌ای هستند که علي­رغم داشتن زبان و خصیصه‌ی شعری به هیچ وجه جنبه‌ی شاعرانه ندارند و تنها به قصد تعلیم معاني لغات، علوم و فنون سروده شده‌اند. هدف و موضوع این  گونه اشعار، تعلیم و آموزش است. بنابراین بايد گفت كه يك نصاب نمی‌تواند به لحاظ هنری، زیبایی و خیال‌انگیزی چندان قوی و پرمایه باشد.

این گونه آثار که خود به نوعی فرهنگ لغت به شمار می‌‌آیند، در جوار فرهنگ لغات جای می‌گیرند و در این شاخه‌ی ادبی قابل بررسی می‌شوند.

با وجود این ویژگی عمومی آثار تعلیمی که تا اندازه‌ای تهی از لطایف شاعرانه هستند، بسیاری از مؤلفان نصاب در آغاز هر بند چند بیت به جهت تشبیب افزوده‌اند تا ضمن به نمایش گذاردن هنر شاعری خویش، وزن و بحر به کار رفته در هر بند را به اطلاع خواننده برسانند. برای مثال به دو بیت زیر از نصاب ترکی قشقایی به فارسی توجه کنید:

الا ای بدرِ عشّاقان شب داج،

دل و دین همه بردی به تاراج.

مفاعیلن، مفاعیلن، مفاعیل،

هزج بحری است خوش می‌خوان تو درّاج.[8]

 

5. هنر شاعری در تحفه‌ی حسام

اين ويژگي عمومي بازگفته در پيش در تحفه‌ی حسام وجود ندارد. مؤلف از همان ابتدای سرایش به معادل یابی و معنی کردن واژگان فارسی دست زده است. با این وجود چیزی از ارزش شعری وی کاسته نشده است. چرا که در بسیاری موارد شاعر با تکیه بر برخی عناصر و آرایه‌های ادبی همراه با واژه‌شناسی، هنر خود را در خلق آثار شاعرانه در معرض نمایش می‌گذارد. برای روشن شدن این مطلب چند مثال را ذکر می‌کنیم:

تناسب:

ستاره اولدوز و خورشید گۆنش،

زمین یئر، آسمان گؤی، ماه‌دېر آی.(3ـ1)*

 

تبر بالتا، قېلېج شمشیر و تیر اۏخ،

سپر قالخان، کمین پوسقو، کمان یای.(5 ـ1)

 

كه در بيت اول ميان: ستاره، خورشيد، زمين،‌آسمان و ماه و در بيت دوم: ميان تبر، شمشير، تير، سپر و كمان تناسب وجود دارد.

تضاد:

به بالا رُو یوخارې وار دئمکدیر،

آشاغې ائن دئمک یعنی فرو آی.(8 ـ1)

 

که میان: به بالا رو و فرو آی  صنعت تضاد وجود دارد.

ترصیع وموازنه:

آچېق یاتمېشا دئرلر خفته عریان،

آچېق توتموشا دئرلر دیوفرسای.(13ـ 8)

 

تسجیع:

بسوز كؤیۆن و بساز ائیله و بتاز سڲیرت،

بباز اۏینا دئمک داخې یئنه باز دئنیز.(5 ـ3)

 

نغز گؤیچک، مغز بئیین، چَغز یعنی قورباغا،

آب سو، سرخاب آیقېت، آهو کئییک، کاهو مارۏل. (2ـ4)

 

در بیت اول میان: بساز، بتاز و بباز سجع وجود دارد. و در بیت دوم: میان نغز، مغز و چغز، و میان آهو و کاهو.

جناس:

کُشتی گۆرش، کَشتی گمی، اکسیکلیکه دئرلر کمی،

ار مرد و ایدر دایمی، یخ هم هسر هر ایکیسی بوز.(11ـ7)

 

زر آلتون، رز اۆزۆم چوبوغو و سیم گۆمۆش،

بؤلۆک گروه، نیستان قامېش‌ده‌ساز دئنیز.(6 ـ3)

 

در بیت اول میان: کُشتی و کَشتی، و در بیت دوم میان: زر و رز جناس وجود دارد.

واج آرایی:

گاودم بورو و کیم که، کیمسه کس،

شخصی گۆجدن قورتاران فریادرس.(14ـ9)

 

در حروف «ر» و «ک» نغمه وجود دارد.

6. جمله‌نگاری در تحفه‌ی حسام

از دیگر ویژگی‌های تحفه‌ی حسام یکی این است که نه تنها برای یک واژه معادل آورده شده، بلکه برای عبارات و جملات هم معادل داده شده است. مثال:

من به تو چیزی نگویم بن سنا سؤیله‌مه‌یم،

رو به کار خود خموش کن وار ایشینا اپسم اۏل. (7ـ 5)

 

یا این که برای ضرب‌المثل معادل‌یابی شده است:

هر که جوید یابد ایسته‌ین بولا،

باد اۏلسون، بود ایدی، باشد اۏلا.(30ـ 9)

 

هر که با گل استزد عاقبت بچیند خار،

کیم گُلا ایریشیرسا سۏن اوجو دیکان دره‌دی.(5 ـ 18)

 

و يا در بازي شطرنج آمده است:

آلتې کی شطرنج آلتی دورو ائشیت،

فیل و فَرس، شاه و رخ پیاده و فرزین.(13 ـ 11)

 

7. لغت‌یابی فارسی به فارسی

گاه هم برای لغات فارسی معادل‌های فارسی آورده است. مثلا ژاله را معادل شبنم و سوسن را معادل بیلغوش آورده است:

شبنم بکی ژاله، چه جواب ایله سؤاله،

دئرلر داخی سودا مینیلن تولقوغا ژاله.(1ـ 15)

 

بیل بیلغوش سوسن، اؤڲمک دعا نیایش،

قوسماق هراس الاّ قۏرخو هَراسا دئرلر.(5 ـ 14)

 

شاعر خویی برخی مواقع برای یک واژه معانی مختلف داده است:

بار یۆک‌دۆر داخې بیر کز داخې یۏل،

پار بیلدیر، پیر زال و پور اۏغول. (25 ـ 9)

 

تیر اۏخ و دخی اۏلو بیر داخې عطارددېر،

مریخ و زحل آدې بهرامله کیوان‌دېر.(10ـ17)

 

8 . نوآوری در قطعه سرایی

از دیگر اختصاصات شعری نصاب حسام‌الدین خویی این است که دو بیت پایانی هر قطعه قافیه‌ی مجزا و مخصوص دارد بدون این که در وزن و آهنگ آن تغییری ایجاد شده باشد. به مطلع و مقطع قطعه‌ی اول توجه کنید:

خدا تانری، توانگر معنی‌سی بای،

ایشه بویروق ائدیجی کارفرمای.

...

تنِ لاغر آرېق، آیرانه‌دی دوغ،

قۏروق غوره ولی بۏیوندوروق یوغ.

 

9. بهره‌جویی از لغات پهلوی

حسام خویی در معادل‌یابی واژه‌های ترکی از لغات کهن فارسی و به خصوص لغات رایج در زبان مرده‌ی پهلوی بهره جسته است. لغاتی چون: یک وژه، دشخیم، دژم، مرغزن، نغوشاک، ارژنگ، اورنگ، نهبن، خوید، بِهل، مَهل، خیم، آژخ و ... 

10. اوزان شعری در تحفه‌ی حسام

پس از قبول اسلام از سوی ترکان و آشنایی شعرای ترکی زبان با عروض عربی، هم وزن عروض و هم اوزان بومی هجایی در کنار یکدیگر مورد استفاده‌ی آنان قرار گرفت.[9]

گرچه در انطباق عروض با قواعد زبان ترکی آذربایجانی، از قرن‌ها پیش شاهد بروز نارسایی‌هایی هستیم. اما شاعران ماهر و عروض‌دانان آذربایجان توانسته‌اند فن عروض را کاملا با زبان آذربایجانی انطباق دهند و قوانین و قواعد آن دو را به هم منطبق سازند.[10]

حسام الدین خویی از سرایندگان ترکی آشناست که توانسته است اوزان عروضی را با زبان کوتاه واکه و آهنگین ترکی تطبیق دهد و در این امر کم‌تر دچار لغزش و خطا گشته است. تا جایی که به ندرت هجاها را جا به جا کرده و یا هجاهای بلند و کوتاه را به جای یکدیگر به کار می‌گیرد. برای مثال به این دو بیت که در وزن «مفتعلن مفعتلن فاعلن» سروده شده است، توجه کنید:

پهلویجه یک وژه‌دیر بیر قارېش،

سؤڲمکه دُشخیم، آق ـ نفرین قارېش.

دیر میاموز گئج اؤگرنمه‌دیر،

زود بیامیز دئمک تئز قارېش.

با توجه به اين كه بحور عروض آذربایجان دوازده است: هزج، رمل، منسرح، رجز، مضارع، مجتث، خفیف، متدارک، متقارب، کامل، سریع، مقتضب.[11]حسام خویی از میان بحور بالا جز بحرهای متدارک و کامل از همه سود جسته و از بحر هزج در شش قطعه بیشترین استفاده را برده است. پس از آن بحر رمل، رجز، مضارع، منسرح، مجتث و ... مورد توجه شاعر خویی قرار گرفته است.

11. آماده‌سازی متن

مقابله‌ی نسخ خطی کتاب تحفه‌ی حسام را خانم‌ها طیبه علی‌اکبروا و جمیله صادق‌اوا در آکادمی علوم جمهوری آذربایجان انجام داده‌اند و آن را در سال 1996م. (1375ش.) توسط انتشارات علم در باکو چاپ کرده‌اند که حاصل کار آن‌ها را عیناً از ص 149 این کتاب دوباره انتشار می‌دهیم. مقدمه‌ای نیز بر متن چاپی خود نوشته‌اند که ما تکرار آن را در این‌جا ضروری تشخیص ندادیم و خود مطالب فوق را به عنوان مقدمه بر کتاب نوشتیم و از سوی دیگر، جهت آماده‌سازی این متن برای خواننده‌ی معاصر کارها‌ی زیر را انجام دادیم:

1. متن را بازخواني و دوباره‌نویسی کردیم.

2. املای کلیه‌ی کلمات ترکی را به صورت امروزی درآوردیم. مانند: صوصمش← سوسامېش، طرمق← دورماق، صلنمق- ساللانماق، الوبرمق← اولو بارماق. و هم‌چنین کلمه‌ای مانند ارق که برای هر سه صورت اوراق oraq (=داس)، آرېق arıq (= لاغر)، ایراق iraq (= دور) به کار رفته است و ما هر کدام را با املای نوین در جای خود آوردیم.

3. معادل‌های فارسی کلیه‌ی لغات ترکی را به صورت الفبایی با ذکر شماره ابیات فهرست کردیم که خواننده از طریق یافتن لغت فارسی بتواند به معادل یا معادل‌های ترکی آن‌ها دست پیدا کند.  در این فهرست نخست املای قدیمی و سپس داخل هلالین املای نوین هر لغت را همراه هویت دستوری و شماره‌ی ابیات آوردیم.

4. کلیه‌ی لغات ترکی را به رسم‌الخط و املای نوین به صورت الفبایی فهرست کردیم، آوانوشت هر لغت به الفبای فونتیک لاتین، شکل املای سنتی آن، هویت دستوری و معادل یا معادل‌های فارسی آن را که مد نظر ناظم بوده است، ذکر کردیم.

5. اشکال املای کهن لغات ترکی را نیز فهرست کردیم و هر لغت را به املای نوین آن ارجاع دادیم.

6. متن مقابله شده از سوی ج. صادق‌اوا ـ ط. علی‌اکبروا را نیز بر انتهای کتاب افزودیم تا خوانندگان از نسخه‌بدل‌های داده شده آگاه باشند.

7. نام بحور عروضی و تقطیع تفعله‌های آن‌ها را نیز در هر قطعه تعیین کردیم.

 

در به ثمر رسیدن کارهای پرزحمت فوق سرکار خانم منیژه شیرمحمدی تا انتهای کار پیوسته همراه ما بودند و علاوه بر حروف‌نگاری و صفحه‌آرایی کار ویرایش ادبی و فنی نمایه‌ها را بر عهده گرفتندن و مار مدیون خود ساختند. امیدواریم حاصل کار مورد توجه و استفاده‌ی لغت‌پژوهان واقع شود.

 

 



[1] قهفرخی، محمدقلی‌بن محمدرضا. نصاب ترکی قشقايي به فارسي، تصحیح: ح. م. صدیق، م. شیرمحمدی،‌ تهران: تکدرخت، 1388،‌ ص 20-18.

 

[2]  Özege M. Seyfettin. Eski Haflerle Basılmış Türkçe Eserler Kataloğu, c. 3, İst., 1975-77, s. 981.

[3] Özege M. Seyfettin. Eski Haflerle Basılmış Türkçe Eserler Kataloğu, c. 4, İst., 1977-79, s. 1877 -8.

[4] شماره­ي صفحه­ها مربوط به چاپ اسلامبول در 1344 هـ . است.

[5] رك: اعتماد ناطقی، مهدی. نصاب اعتماد؛ و قهفرخی، محمدقلی‌بن محمدرضا، نصاب ترکی قشقايي به فارسي.

 

 

[6] این چکامه را مصححان تحفه‌‌ی حسام از نسخه‌ی خطی دیوان ذوالفقار شیروانی محفوظ در موزه‌ی بریتانیا نقل کرده‌اند.

[7] تربیت، محمدعلی. دانشمندان آذربایجان، تهران، 1314 ش. ص 113.

[8] رك.: قهفرّخی، محمد قلی ابن محمد رضا. نصاب ترکی قشقایی به فارسی، ص 62.

* عدد سمت چپ كد قطعه و عدد سمت راست شماره‌ی بیت را می‌رساند.

 

[9] رک.: ح. م صدیق/ م. شیرمحمدی. عروض در شعر ترکی، انتشارات تکدرخت، تهران، 1388.

[10] همان، ص 34.

[11] جعفر، اکرم. عروضون اساسلاري و آذربایجان عروضو. (عرب،‌فارس، تاجيك، تورک و اؤزبک عروضلاري ایله مقایسه‌ده)،‌ باکي، علم نشریاتي، 1977،ص164.