گرگان - 28 اردیبهشت 1387
اوزان شعري در ديوان مختومقلي فراغي
با نگاهی به پیشینه‌ی باستانی زبان ترکمنی

بِسمِ‌الله الرَّحمن الرَّحیم

خانم‌ها و آقایان! 
ترکمن پژوهی در سال‌های پیش از انقلاب بسیار سطحی، غیرعلمی، تنگ‌نظرانه و مضحک بود که در راستای سیاست کلان رژیم وابسته، در اجرای همسان‌سازی ملی و استحاله‌ی قومی و الیناسیون فرهنگی پیش می‌رفت. بر اساس این نگرش، تئوری‌پردازان انسان‌شناسی به دنبال تئوری‌های تاریخ نگر «هایدگر» آلمانی، 

[1] معتقد به انقطاع گذشته از حال بودند، مبنی بر این که ترکمن دارای گذشته‌ی ناخوشایندی است و باید از آن منفک شود و با «فرهنگ پذیری مدرن» خود را به تمدن بزرگ وصل کند. 
اما پس از انقلاب و در سایه‌ی نگرش معنوی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به مسأله‌ی فرهنگ‌های انسانی و در راستای اهداف جهانی و ملی نظام، امروزه جوانان ترکمن رویکرد عظیمی به گذشته‌ی سرشار از فضیلت‌های تاريخ خود دارند و به خلاف نظریه‌‌ی هایدگر، گذشته را منقطع نه، بلکه «جاری در حال» می‌دانند. این خیزش فرهنگی مقدس، پیشتاز است و با اخذ قوت و الهام از انقلاب اسلامي پيش مي‌تازد. 
اينجانب سعی می‌کنم در این فرصت اندک، نگاهی گذرا به تاریخ زبان، ادبیات و فولکلور ترکمن بیاندازم سپس به موضوع مقاله‌ام يعني بررسي اوزان شعري در ديوان مختومقلي فراغي بپردازم.

خانم‌ها و آقایان! 
زبان ترکی غربی، شاخه‌ای پربار از ترکی مادر به شمار می‌رود که دارای سه گویش معروف و تاریخی: 1. ترکمنی. 2. آذربایجانی. 3. عثمانی یا استانبولی است. در میان این سه، ترکمنی دارای ویژگیهای نیرومند و گسترده‌ای است که آن را از دیگر گویش‌های خویشاوند خود، جدا می‌کند. این ویژگی‌ها، هم در ساختار آوایی (Fonologi) و هم در ساختار لغوی (Morphologi) بروز کرده است، ولی وجوه افتراق نحوی با دوگویش خویشاوند دیگر ندارد. 
از این رو در سخن از تاریخ زبان و ادبیات ترکمن، به گستره‌ی وسیعی با عنوان دوره‌ی مشترک و همسان ( Period Common ) باید نظر انداخت که حکایت از وحدت فرهنگی (Cultural unity ) و نه «وحدت تمدنی» (unity Civilization ) ايراني دارد که نمادهای آن، هم در ادبیات مکتوب و هم در مواد ادبیات شفاهی و فولکلور ترکمن به چشم می‌خورد. 
در اینجا، اشاره‌هایی کوتاه به چند اثر بازمانده از دوران مشترک ادبیات مکتوب ترکمن خواهم داشت و سپس، خواهم کوشید برخی از انواع ادبیات شفاهی ترکمن را معرفی کنم. 
اگر ما، پاره‌های نظم و نثر به کار رفته در الواح سومری را به عنوان نخستین نمونه‌های باستانی دوران مشترک به حساب آوریم، باید ادعا کنیم که پیشینه‌ی ادبیات ترکمنی، به قرن‌ها پیش از میلاد می‌رسد. الفاظ به کار رفته در این الواح، اکنون با اندک تغییر آوایی در ترکمنی رایج است. برخی از قواعد آوایی ابدال و اسقاط آواک و واکه‌ها در سیر تاریخی ترکی سومری تا ترکی ترکمنی را در زیر می‌آورم:
1. ابدال d در سومری به y در ترکمنی. مانند:
 

فارسی

ترکمنی

سومری

زمین

yir

dir

بزرگ

yulug

dulug

دشمن

yag

dag


2. اسقاط g در سومری و یا ابدال آن به y در ترکمنی. مانند:

لاغر

arlq

garlp

جوی

arq

garq

زدن

ur-

gur-  

3. ابدال m در سومری به‌‌‌‌ q در ترکمنی. مانند:

 

ماندن

-qal

Mal

شکم

qarln

Marln

خون

qan

Man

 

4. ابدال n در سومری به y در ترکمنی. مانند:

گستردن و خوابیدن

yad-

nad-       

گوهر

yinci

ninci

نزد

yang

nanga

 

5. ابدال  s  در سومری به y در ترکمنی

نوشتن

-yaz

saz   

خوب

yig

sig

پشم

yang

sug

 

6. ابدال sh   در سومری به ch در ترکمنی. مانند:

وقت

chag

shag

شعله‌ور کردن

- chaq

shaq

غارت کردن

chap-

shap

 

7. ابدال d در سومری به n در ترکمنی. مانند:

روز

gun

kud

چوپان

chopan

supad

کلفت

yogun

dugun

گویش ترکمنی امروزه به لحاظ ویژگی‌های فونولوژیک، یکی از کهن‌ترین و اصیل‌ترین اسناد باستاني به شمار می‌رود . در ترکمنی اكثر واکه‌ها دو صورتِ کشیده و کوتاه دارند و این حالت، مانع تحقق قانون هماهنگی آوایی نیست. آواک‌های «س‌/ ز» نیز صدای خاص ترکمنی دارند و نون غنه (ng) هنوز در ترکمنی حفظ شده است و نیز آواک قریب به مخرج   qو g  در میان گویش‌های ترکی، فقط در ترکمنی رایج است. 
فرجامین نمونه‌های دوره‌‌ی باستانی مشترک ترکمنی 53 کتیبه و یادمان است که تا کنون سه یادمان از آن میان، با برگردان فارسی و آوانگاری و دستور زبان توصیفی آن به زبان فارسی منتشر شده است. [2] این سه یادمان با الفبای کهن ترکمنی معروف به «الفبای ترکی باستان» نقر و حک شده‌اند و ویژگی‌های آوایی امروزین ترکمنی در آن‌ها مشهود است و به گفته‌ی مرحوم پرفسور ارگین:«به همین اعتبار، می‌توان آن‌ها را از فرهنگ عمومی ترکی منفک کرد و به فرهنگ خاص ترکمنی وابسته ساخت.»[3]
یادمان‌ها از ايل «گؤی تورک» بازمانده است. در نیمه‌ی نخست سده‌ی ششم میلادی «ترکمن‌ها» و «آوارها» بدنه‌ی اصلی تشکیلات اداری حکومتی گؤی تورک را تشکیل می‌دادند. درتاریخ 552 م. «بومین قاغان» خاندان ترکمنی گؤی تورک را جایگزین خاندان «آوارها» ساخت. در آن روزگار، مرکز حکومت این دولت در بخش شرقی خراسان استقرار داشت و بخش غربی از سوی ایستمی قاغان برادر بومین قاغان اداره می‌شد. 
در سال 680 م. «قوتلوق قاغان» که بیشتر با نام دوم خود «ائلداریز قاغان» معروف است، توانست شوکت و عظمت ترکمن‌ها را به خود باز گرداند. وی دو پسر به اسامی «بیلگه قاغان و کول تیگین» داشت که همراه وزیر کاردان خود، «تان یوقوق» به پیکرتراشی و نقر وحک این یادمان‌ها پرداختند. نخستین کتیبه را «بیلگه قاغان» در سال 734 م. امر به حک کرده و دومین را فرزندش یک سال پس از فوت او در سال 735م. ساخته است و سومی در فاصله‌ی سال‌های 725ـ 720 از سوی او برپا گشته است که به کتیبه‌ی «تان یوقوق» معروف است. 
شیوه‌ی باستانی ترکمنی، نقش عظیم و تعیین کننده‌ای در شکل گیری و حیات گويش ترکمنی میانه و بالمال ترکمنی معاصر داشته است . زمان کتابت سنگ‌نبشته‌های ترکمنی باستان و شیوه‌ی گؤی تورک با به شمار آوردن الواح سومری به هزاره‌ی سوم پیش از میلاد می‌رسد که البته باید گفت ترکمنی معاصر از صورت شفاهی تا صورت مکتوب راهی بس دراز پیموده است. 
در ایران، هیچ یک از دست نوشته‌ها این همه قدمت تاریخی ندارد. مثلا کهن‌ترین سندی که در باره‌ی قسمتی از «اوستا»ست مربوط به سال 1278م . است . یعنی زمان کتابت آن‌ها پیشتر از سده‌ی 13 تا 14 میلادی نیست. اما تعیین این که زبان ترکمنی در ایران از چه زمانی بصورت مکتوب درآمده، دشوار است. 
الفبای کهن ترکمنی شکل تکامل ساختار الفبای گؤی تورک از 150 نشانه به 28 حرف، دومین الفبای غیر تصویری است که پس از سومری از سوی ترکمن‌ها در تاریخ بشریت اختراع شده است. در این الفبا برای واکه‌ها 8 علامت دو شکلی و برای همخوان‌ها و آواک‌ها 28 نشانه وجود دارد. 
اما از آثار مکتوب بر جای مانده‌ی دوران مشترک اسلامی ترکمن، می‌توان به چند اثر زیر اشاره کرد:
1. قوتادغوبیلیغ: یا «سعادت نامه» که در سال 448 هـ . ق. از سوی «یوسف اولو خاص حاجب» در 6645 بیت به نظم در آمده است و این مثنوی در بحر متقارب مثمّن مقصور سروده شده است و سرمشق تألیف و تنسیق بسیاری از شاه‌نامه‌ها و پندنامه‌ها و سیاست‌‌نامه‌های در فارسی بوده است. در سرتاسر کتاب فقط 85 لغت عربی با مفاهیم دینی و عرفانی به کار رفته است و متن اثر به ترکمنی ناب کهن است. 
2. نهج‌الفرادیس: در سده‌ی پنجم هجری در شرح احکام دینی و مسائل عرفانی اهل سنت و جماعت به ترکمنی کهن تألیف شده است. مخزن واژگان این اثر منثور، بسیار با ارزش و غنی است. 
3. عيبة ‌الحقایق: اثر ادیب احمد یوکناکی ‌بن‌ محمود در اواخر سده‌ی ششم به نظم در آمده است. این اثر در 9 باب در شرح احادیث نبوی، در فضیلت دینداری و فوائد علم و جوانمردی در بحر متقارب مثمن مقصور سروده شده است. 
4. دیوان حکمت: اثر «خواجه احمد یسوی» متوفی به سال 545 هـ . ق. به نظم در آمده است. اثر عارفانه‌ی بسیار با ارزشی است که تأثیر عمیقی در تکوین ادبیات عرفانی در ترکی و فارسی داشته است. از شعرای فارسی زبان، عطار نیشابوری از او تقلید کرده است. خواجه احمد یسوی بانی مکتب عرفانی یسویه نیز است. 
5. کتاب دده قورقود: اثر مشترک ترکمنی ـ آذری و دارای دوازده حماسه‌ی منظوم و منثور که نسخه‌ی خطی به دست آمده از آن در سال 446هـ . ق. استنساخ شده است که بسیار معروف است. 
دوران ادبیات خود ویژه‌ی ترکمن، که نام‌های درخشانی چون مختومقلی فراغی، دولت محمد بالقزل، کمینه، صیدی، وفایی و جز آن بر تارک آن می‌درخشد، بی‌گمان ادامه‌ی منطقی دوران مشترک باز گفته در بالاست و به نظر می‌رسد که نمی‌توان تاریخ ادبیات ترکمن را از دوره‌ای که ادبیات خود ویژه شروع می‌شود، آغاز کرد و آن را نوعی ظلم و بی‌انصافی در برخورد با پیشینه‌ی فرهنگ ترکمن به حساب می‌آوریم و این ادعا که ادبیات مکتوب ترکمن از پانصد سال پیش آغاز می‌شود، ناشی از نگرش خطی Linear Looking)) به تاریخ و بررسی‌های تاریخی است که «گذشته ـ حال ـ آینده» را منقطع از هم می‌نگردد و تأثیر زنجیره‌ای و دایره‌وار و جریان آن‌ها را در همدیگر نمی‌بیند و یا انکار می‌کند. 
اما در سخن از فولکلور و ادبیات شفاهی ترکمن باید گفت که ادبیات شفاهی این مردم، کهنسال و بسیار غنی و سرشار است و دارای دو دوره‌ی گسترده‌ی« میتولوژیک »Mithologique) ) یا اساطیری و دوره‌ی تاریخی( (Historicalاست. وجوه اشتراک دوره‌ی اساطیری با شاخه‌های دیگر ترکی نیز فراوان است. آنچه که از این دوره برجای مانده است، مجموعه‌ای از «اسطوره» (mith) ها و سروده‌های آیینی کهن است که بسیاری از آن‌ها هنوز در صندوق سینه‌ی ترکمن‌ها خفته است. برخی از این اسطوره‌ها به دوران اساطیری ملل مختلف نیز رسوخ کرده است. مانند اسطوره‌ی «آق آنا» که در اساطیر یونان با نام «آکینا» (Akina) و در گاثه‌های زرتشت با عنوان «میشانا» Mishana)) باز پردازی شده است. «آق آنا» نخستین زن است که توسط «تانگری» Tangri)) از کف آب آفریده می‌شود. آکینا را نیز زئوس از لعاب دهان خود و میشانا را اورمزد از آب دریا می‌آفرینند. 
اسطوره‌های ترکمن مانند همه‌ی انواع مشابه خود در تاریخ، فقط در تبیین و تعلیل پدیده‌ها و عوامل طبیعی آفریده شده‌اند. پدیده‌ها و عوامل طبیعی مانند گردش ماه و سال و شبانه‌روز و سیل و توفان و مانند آن، پیوسته برای ترکمن کتاب آموزش و منبع الهام بوده است و در تحلیل آن‌ها گذشته از مجموعه‌ی قابل توجه اسطوره‌ها، به سرودن سرودهای ستایش نیز دست زده است که به نشانه‌های آن می‌توان در مواد ادبیات شفاهی امروزین ترکمنی برخورد. 
مواد ادبیات شفاهی ترکمنی را بدین گونه می‌توان نوع‌بندی کرد:
1. ارته‌کی یا افسانه‌ها.
2. ناغیل یا داستان‌ها.
3. آتالار سؤزو یا ضرب‌المثل‌ها.
4. آیدیم یا ترانه‌ها.
5. متل‌ها.

این نوع‌بندی از آنِ «یوسف آزمون» ترکمن پژوه شناخته شده است که از پایان‌نامه‌ی دکترای خود با عنوان «دیوان مختومقلی و زنجیره‌‌ی تأثیر آن در تاریخ ادبیات ترکمن» در سال 1363 در انستيتوي علوم اجتماعي دانشگاه استانبول دفاع کرده است. وی در این نوع‌بندی «تاپماجا» یا چیستان‌ها و نیز «لطیفه‌»ها را منظور نساخته است که می‌توان بر آن افزود: 
1. ارته‌کی یا افسانه‌ها، مانند همه انواع مشابه خود در فرهنگ مشترک ترکی با پاره‌های نظم آغاز می‌شوند. شاید بتوان صحیح‌تر چنین گفت که هر افسانه‌ی ترکمنی، برای خود آغاز و انجام منظوم واحدی دارد. مانند:
آغاز:
بیر بار ائکن، بیر یوق ائکن
اییمگه، ایچمگه زار ائکن. . . 
 
انجام:
باغیر دولدی، باتدی، کئتدی
ئویکن بولدی، ئوتدی، گئتدی.
موراد مورادینا یئتدی،
مورادین تلپگی گؤیه یئتدی. . . [4]

که پیش و پس از نقل افسانه‌ها، سروده می‌شوند و گاهی شباهتهای فراوانی با «دوزگی‌»های آذربایجانی دارند. می‌دانیم که افسانه‌ها، بخلاف اسطوره‌ها، در تبیین و تعطیل حوادث و عوامل اجتماعی، نظیر جنگ‌ها و نهضت‌ها و انقلاب‌ها و خیزاب‌های جمعی ساخته می‌شوند، در افسانه‌های ترکمنی نیز بطور کلی از زندگی، قهرمانی و مبارزات بینوایان تحت ستم، سخن به میان می‌آید. قهرمانان افسانه‌ها عموماً با دیو، پری، جن و حیوانات ترسناک روبرو می‌شوند و همه جا بر آنان و دیگر موانع آسایش ملت خود، چیره می‌گردند. بسیاری از افسانه‌های ترکمنی از زبان حیوانات سود رسان و یا با دادن نقش‌های اصلی به آن‌ها ساخته شده‌اند. 
2. در داستان‌های ترکمنی، وجه بارز داستان‌سرایی یعنی آوردن نظم در گفت و گوها و محاورات قهرمانان و استفاده از نثر هنگام نقل حادثه‌ها به چشم می‌خورد. شناخته‌ترین داستان ترکمنی «داستان کوراوغلی» است که از مبارزات مردم آذربایجان در دور‌ه‌ی صفویه ملهم شده و به فولکلور بسیاری از اقوام مجاور نیز وارد گشته است و با شرایط اقلیمی و جغرافیایی خاص برابر نهاده شده و در شکل داستانهای قهرمانی آن‌ها که بازگو کننده‌ی دردها ، امیدها، آرزوها و قهرمانی‌هایشان باشد، تثبیت شده است. درجایی از روایت ترکمنی این داستان آمده است:
یالنېز بالام!  آلغېن پندیم،
یوردونگو ترک ائدیجی بولما. 
اؤزۆندن غایرې نامردین،
یئنینی چکیجی بولما.

در اینجا به زبان «جیغالی بیگ» دفاع از نوامیس ملی و مردمی به کوراوغلو توصیه می‌شود. غیر از داستان حماسی کوراوغلو، می‌توان از داستان‌های ترکمنی ، دو داستان «هویرلوقغا ـ حمرا» و «شاه صنم ـ غریب» را نام بردکه دومی باز در میان مردم آذربایجان معروف است. 
این داستان‌ها عموماً در سینه‌ی باغشی‌ها نگهداشته می‌شوند و به دست آنان شاخ و برگ و تفرع حاصل می‌کنند که اکثرا گردآوری نشده‌اند. در این جا بندی از داستان هریرلوقغا ـ حمرا را به روایت آزمون نقل می‌کنیم که در بستر گویش طبیعی و واقعی این قوم، خفته است:
اۆچ آی بولدی منینگ گؤزنی هوشیم یوق، 
ییغلاماقدان غایری ائتگن ایشیم یوق. 
غولاق سالسام چای ایچینده غوشوم یوق،
باری یوغی بولدی مانا غومانا. 

3. آتالار سؤزی، نوع گسترده‌ی ادبیات شفاهی مردم ترکمن است . این مردم مالک گنجینه‌ی عظیم از ضرب‌المثل‌ها، تعبیرات و کنایات هستند که مجموعه‌ای از تجربه‌ها، اندیشه‌ها، نصایح و حکم اجدادشان است. مانند:
ـ اکمه بیچر سنگ، غازما دوشر سنگ. 
ـ سوگئدر داش غالار، یاد گئدر غارداش قالار.
ـ دئولتلی دئولت آرار، دئولت‌سیز وطن آرار.
ـ باشدا عاغیل بولماسا، ایکی آیاغا گوج دوشر. 
جماغا تینک گؤر بولسا، سن ده گؤزۆنگی یوم. 
ـ آرقالې کؤپک قورد باسار.
ـ یامان گونلر یاغشې بولار، یامان آدام یاغشې بولماز. 
ـ قیلینج ئوز غینینی کسمز. 
ـ اری نامیس اؤلدۆرر، تاوشانې غامچې.
یاغلې گونونگ یاد یاغشې، یامان گونونگ غارېنداش. 

4. آیدیم، شاید مهمترین بخش ادبیات شفاهی ترکمن است که اکثراً به وسیله‌ی باغشی‌ها ابداع می‌شوند و انواع ترانه‌های موزون و منظوم، نظیر «له‌له» را نیز می‌توان جزو آن قرار داد. آیدیم، معنای «سخن موزون و منظوم» را می‌دهد و موضوع آن دلباختگی، قهرمانی، زیبایی‌های طبیعت و ستایش حیوانات، بخصوص اسب است. باغشی‌ها همه‌ی «غوشغی»ها را می‌توانند با ترنم در آهنگ‌هایی به اسم «یول» به شکل آیدیم درآورند. 
یک ترکمن پژوه غربی موسوم به «اسپنسکی» پس از سال‌ها مطالعه در فولکلور ترکمنی، آیدیم‌ها را به صورت زیر نوع‌بندی کرده است.
1. آیدیم‌های دینی.
2. آیدیم‌های شبانی و شکارچی‌گری.
3. آیدیم‌های تغزّلی و غناییLirique)).
4. آیدیم‌های تربیتی و اخلاقی و تعلیمی Didactique)).
5. آیدیم‌های قهرمانی و تاریخی.
6. آیدیم‌های شکوه و شکایت و هجران.

ترکمن در آیدیم‌ها، عقاید یکتاپرستی فطری خود و عرفان عمیق اسلامی را در هاله‌ای از حکمت و معرفت ایلی بیان داشته است. این، نخستین موضوع پر اهمیت آیدیم سرایان است. بعد از آن، موضوع «اسب» است که ترکمن در آیدیم‌ها جای وسیعی به آن داده است:
جان ساقغارآت، مال ساقغار آت
داغ آشاندا بلله نیرسینگ
قارانلېقدا آلغېر اودسام
ساپا توروپ ساللانېر سینگ 
غایچې غولاق نزدیک بئلینك
شهرتی سنک بیزیم ائلینگ 
گؤی مئیدانلې اوزدن یئلینگ 
اوتون اوتلاپ یاللانېر سینگ.[5]

به اسم برخی از قهرمانان بومی ترکمنی نیز فقط در ترانه‌ها برمی‌خوریم که قهرمانی‌ها و مبارزات آنان به شایستگی ستوده می‌شود. مانند دو قهرمان «اسل‌بک ‌باتور» و «ارکه باتور» که سال‌ها پیش علیه دشمنان ترکمن شوریده‌اند و حماسه آفریده‌اند. 
ترانه‌هایی که ازعشق و دلباختگی سخن دارند و نیز ترانه‌های جشن و عروسی، شعرهای مخصوص کودکان، ترانه‌های ایام خاص سال، لالایی‌ها و جز آن نیز در رده‌بندی آیدیم‌ها قرار می‌گیرد. آیدیم زیر از زبان کسی که از دیار خود نفی بلد شده، ساخته شده است:
غایتاـ غایتا گلدی پرمان، 
بیز آیرېلدېق یئردن آرمان.
بیتن اودی باری درمان، 
غال ایندی مکان غال ایندی. 

و آیدیم زیر از زبان کسی که مفتون زیبایی‌های طبیعی سرزمین خود است به نظم در آمده است:
دویه حایوان گلر کوله‌ ـ کوله آغناپ،
خاطار دوزوپ گؤرۆ اؤز یئرین ایرلاپ. 
تورمو تایلاغې باری عزم باغلاپ
اگره‌تین یاغ یاسان مکانیم داغلار. 
تاریخ زبان و ادبیات و فولکلور ترکمن و سبک‌شناسی آثار نظم و نثر آن را نمی‌توان در مجال اندک به بررسی نشست. امیدوارم در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، با اخذ قوت و الهام از مفاهیم قرآن و در راستای اجرای کامل مفاد اصول مترقی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران امکانات تحقیق و تدریس در این موضوع فراهم گردد و غبار مظلومیت از سیمای زلال این مجموعه گرانجای ایرانی زدوده شود. 


اما در باب اوزان شعري در ديوان مختومقلي فراغي، نخست بايد نظري به گونه‌هاي سروده‌ها و ترانه‌هاي شفاهي و مكتوب تركمني بياندازيم:
ترانه‌هاي بومي تركمني كه به‌طور عموم«قوشوق»Qoşuğ  بر آن‌ها اطلاق مي‌شود، مانند ترانه‌هاي عاميانه‌ي ديگر، ساده، ملهم از طبيعت ملموس، عاري از تكلف و تصنع و در قالب‌هاي موزون هجابي ريتميك سروده شده و سينه به سينه و نسل به نسل به يادگار، به ما رسيده است.‌ 
كوتاه‌ترين قوشوق‌هاي جفت، چهارهجايي و بلندترين آن‌ها شانزده هجايي‌اند.‌ و قوشوق‌هاي فرد هم ميان 3 تا 15 هجايي قرارگرفته‌اند.‌ 
اگر هر خط شعر را در اين قوشوق‌ها، از لحاظ تكيه و برش هجا، به دولنگه‌ي كلي تقسيم كنيم، در قوشوق‌هاي جفت دو حالت پيش خواهد آمد:
1) آن دو لنگه با هم مساوي خواهند بود.‌ 
2) دو هجا از هم بيشتر يا كم‌تر خواهند داشت.‌ 
و در قوشوق‌هاي فرد، فرق ميان دولنگه‌ي يك خط، 5 هجا، 3 هجا و يا يك هجا خواهد بود.‌ 
در دو جدول ذيل، اين اشكال و اقسام ترسيم شده است:


الف-جدول قوشوق‌هاي جفت شعر ترکمنی
 

وزن هر خط قوشوق‌

قسم اول

يك شكل

دارد

فرق ميان

دولنگه‌ي

قسم اول

قسم دوم

فرق ميان دولنگه‌ي

قسم دوم

شكل اول

شكل دوم

4 هجا

6  ״

8  ״

10 ״

12 ״

14 ״

16 ״

2+2

3+3

4+4

5+5

6+6

7+7

8+7

0(صفر)

״

״

״

״

״

״

״

1+3

2+4

3+5

4+6

5+7

6+8

7+9

3+1

4+2

5+3

6+4

7+5

8+6

9+7

3 هجا

״

״

״

״

״

״

״

 

گفتيم لنگه‌ي كلي، چرا كه گاهي هر لنگه خود تكيه و برش پيدا مي‌كند.‌ 

-جدول قوشوق‌هاي فرد شعر ترکمنی
 

وزن هر خط

قوشوق‌

قسم اول

 

فرق ميان

دولنگه‌ي

قسم اول

قسم دوم

فرق ميان

دولنگه‌ي

قسم دوم

قسم سوم

فرق ميان

دولنگه‌ي

قسم سوم

شكل 1

شكل 2

شكل 1

شكل 2

شكل 1

شكل 2

3 هجا

5   ״

7   ״

9   ״

11 ״

13 ״

15 ״

1+2

2+3

3+4

4+5

5+6

6+7

8+7

 

2+1

3+2

4+3

5+4

6+5

7+6

8+7

1  هجا

״

״

״

״

״

״

״

0+3

1+4

2+5

3+6

4+7

5+8

6+9

3+0

4+1

5+2

6+3

7+4

8+5

9+6

3 هجا

״

״

״

״

״

״

״

- +-

0+5

6+1

7+2

8+3

8+4

10+5

- +-

5+0

1+6

2+7

3+8

4+8

5+10

-

5 هجا

"

"

"

"

"

"

 

 در قسم سوم، كه در لنگه‌اي 5 هجا بيشتر از لنگه‌ي ديگر دارد، لنگه ‌بيشترين، پيوسته خود به دو لنگه‌ي فرعي تقسيم مي‌شود.‌ مثلاً يازده هجايي فرد در قسم چنين تقطيع مي شود:

 (4+4+3) كه همان (8+3) باشد يا
 (3+4+4) كه همان (3+8) باشد.‌ 
 هم‌چنين‌:
 (4+3+4) كه همان (7+4) يا (4+7) باشد و بقيه هم همين‌طور.‌ 
و همين‌گونه است قوشوق‌‌هاي جفت كه درآن لنگه و يا لنگه‌ها مستعد بخش‌بند‌ي هستند.‌ مثلاً شانزده هجا‌يي جفت اغلب چنين بريده مي‌شود‌: (4+4+4+4) كه همان (8+8) است.‌ 
و نيز يك خط چهارده هجا‌يي ممكن است چنين تقطيع شود‌: (4+5+5) يا (5+4+5) و يا (5+5+4) .‌ 
ولاكن، اغلب چند برش شناخته و معروف هستند كه به كار گرفته مي‌شوند و ديگر شكل‌هاي تقطيع به‌‌ندرت يافت مي‌شود و يا اصلاً يافت نمي‌شود.‌ ‌مثلاً يك شعر يازده هجا‌يي اغلب شكل اول از قسم اول و شاخه‌اي از شكل اول از قسم سوم را داراست و ديگر اشكال و اقسام ابداً ديده نمي‌شوند.‌ 
و در ميان اين اوزان، وزن هفت هجا‌يي رايج‌تر و شناخته‌تر و معروف‌تر از ديگر اوزان است. تا جا‌يي كه در بسيار‌ي موارد، اوزان رايج به اين وزن تعديل مي‌شوند.‌ 
لطيف‌ترين ترانه‌هاي بومي، لايلا‌ها، ترانه‌هاي ايام مخصوص سال، تاپماجا‌ها، ترانه‌هاي كودكان، كلمات قصار ‌و ضرب‌المثل‌ها و غيره بیشتر در اين وزن گنجانده شده‌اند.‌ 

مختومقلي فراغي بيشترين اوزان ذكر شده در دو جدول فوق را در ديوان خود به كار برده است. از ميان اوزان قوشغوهاي فرد به اوزان 7، 11 و 15 هجايي رغبت بيشتري نشان داده است. 


مثال براي قوشوق 7 هجايي (با تقطیع 3+4):
ايليندن آیرا دۆشن،
آه اورار، ایلی گؤزلار.
یۏلوندان آیرا دۆشن،
جهد ادیپ، یۏلی گؤزلار.

گؤکده فلک گرداندیر،
خلق یئرده سرگرداندیر.
نه بازیگار جهاندیر،
گؤز آچان مالی گؤزلار.

مثال برای 11 هجایی (با تقطیع 4+4+3):
آقا- بگ‌لر، عالم اۆزره معرفت،
گرک سینه‌سینده زاندی ییگیدینگ.
روزگاری بۏلسا دولتی زیاد،
شول گون یاقین بۏلار یادی ییگیدینگ.

قۏچ ییگیت اوغراسا گنجِ نهانا،
بیر زینت یاراشماز ناهار مکانا،
مالی سیاب بۏلسا، عقلی دانا،
تارتیلار آسمانا بادی ییگیدینگ.

مثال برای 15 هجایی (با تقطیع 4+4+4+3):
هر امیرینگ، گر وزیرینگ، عقلی کوتاه، خام اۏلار،
اول امیرینگ آدی آخر، خلق اِرا بدنام اۏلار.
بیر عاقل، صاحب کمالینگ قۏلی بیرله ایش توتان،
ایشینی داشدان آلار، ترپِندیکچه، کام اۏلار.

در دیوان مختومقلی از میان اشعار جدول زوج، بیش از همه به اشعار 8 هجایی (تقطیع 4+4) و 16 هجایی (تقطیع 8+8) بر می‌خوریم. مانند:
یدی قات آسمانی، یری،
محکم ادن بیر الله‌دیر.
ایکی جهانینگ سروری،
دین محمد مصطفی‌دیر.

محمددن اوّل اؤتن،
الله‌نینگ سیرینا یتن،
طور داغیندا مسکن توتان،
اول موسی کلیم الله‌دیر.

مثال برای 16 هجایی (تقطیع 8+8):
درددیر بو جانینگ ذلّتی، ساغلیق آنینگ سلطانی دیر،
تن مُلکی‌نینگ سر دولتی، دینماز اؤتر، میهمانی دیر.
نفس ایله‌ییپ سرکش‌لیگی، تن تختی‌نینگ میدانیدا،
روز ازل روحونگ، یقین، شول عهدی، شول پیمانی دیر.

به لحاظ قالب شعری، دیوان مختومقلی دارای قالب‌های زیر است:
1. دؤردلمه. گونه‌ای شعر است که در بند نخستین قوافی در مصراع‌های دوم و چهارم می‌آید و در بندهای بازپسین قافیه در مصراع چهارم تکرار می‌شود و سه مصراع نخست دارای قافیه‌های داخلی است. مانند شعر:
ای امرینگدن آسمان ایندی رکوعه،
ثناسی، سبحان ربّی الاعلی.
بر دار اولوپ، یر هم باردی سجوده،
سجده‌دن سر بۏزمای آیدا «یا مولا!»

آغزیمغا گزه‌دیر، حی اسمینگ حلوا،
زمین سانگا دؤندی، آسمان هم دلوه،
اول سانگا ایله‌گچ جمالینگ جلوه،
ذوقِ وصالینگ سیلی دؤندردی دریا.[6]

2. بأشله‌مه. گونه‌ای شعر که در هر بند چهار مصراع نخست دارای قافیه‌ی داخلی و مصراع پنجم با مصراع‌های بند نخست هم‌قافیه باشد. مانند شعر:
«الف» - الله یۏلی‌دیر، دۏغری دوروپ گیتمک گرک،
«بی» - بیر خدانینگ بیرلیگین بر حق بیلیپ بیتمک گرک.
«تی» - توبه ایله‌ییپ، دنیانی اونوتماق گرک،
«ثی» - ثبوت قدم قۏیوپ، حق امرینی توتماق گرک.
«جیم» - جایزدیر خوجا- قول، قوللوغین اتمک گرک. 

«حی»- حبیبین نورینی، سابق امکان ایله‌دی
«خی»- «خدا من، من» دییدی، ایکی جهانی ایله‌دی
«دال»- دلالت بیر دیییبان، مصطفانی ایله‌دی
«ذال»- ذلیل‌لیک چکمه‌سین دییپ، باصفانی ایله‌دی
«ری»- رحمت بحریندن اخلاص، امید اتمک گرک.[7]

3. آلتیلاما. گونه‌ای شعر که در هر بند، پنج هزار مصراع نخست دارای قافیه‌ی داخلی و مصراع ششم با مصراع‌های بند نخست هم‌قافیه باشد. مانند شعر:
اۏیان خوابِ غفلت‌دان، اجل‌سیز اؤلن کؤنگلۆم،
امید اۆزۆپ عالمدن، درگاه‌دان دیلِن کؤنگلۆم.
دۆیپ‌سیز دریایه دۆشدۆم، دریادا اۏیلان کؤنگلۆم،
مرد گِرِکدیر آلماغا، بو غریب قالان کؤنگلۆم.
جان فانی، جهان فانی، کفنه چۏلان کؤنگلۆم.
سؤز بیله ایچین اِگسِر، قبض اۏلوپ، دۏلان کؤنگلۆم.

عالم‌لار سؤزۆن دینگله، نصیحتین آل - گؤتر
تور، حقینگ درگاهینه مناجات قیل، قول گؤتر
ریاضت‌نینگ یۆکۆنی آرقان، یوزین سال گؤتر
بو ایش مردینگ ایشی‌دیر، مردانه دور، قال، گؤتر
کامل آیاغنا باش قوی، یالانچیدان ال گؤتر
توبه قیلیپ، بیر پیرینگ تۏپراغنا بولان، کؤنگلوم.[8]

4. یئددی‌له‌مه. گونه‌ای شعر که در هر بند، شش مصراع نخست دارای قافیه‌ی داخلی و مصراع هفتم با مصراع‌های بند نخست، هم‌قافیه باشد. مانند شعر:
گلسه نوروز عالمه، رنگ قیلار جهان پیدا،
ابرلر آواز اوروپ، داغ قیلار دومان پیدا.
بی‌جان‌لار جانا گلیپ، آچارلار دهان پیدا،
گؤگرمه‌دیک گیاه‌لار، گؤگِریپ روان پیدا.
ادرلر حیوانات‌غا هم سود و زیان پیدا،
یر یۆزۆنه یاییلیپ، یؤریرلر نهان پیدا،
وابسته دهان قوشلار قیلارلار زبان پیدا.

چؤل طرفین برک ادیپ، در آچار سووا خرچنگ
زمین سبزه‌زار اۏلوپ، تنیندن آیریلار زنگ
جنبنده‌لر مست اولوپ، گؤیا ایچمیش عرق، بنگ
هر اشانینگ اؤزۆنه اؤز آوازی بولار گنگ
سبزه ایچره ساندیواچ یوز دیلده قیلار آهنگ
زمین اخضرپوش اولوپ، گل بیتیرمیش رنگ به رنگ
خروشا گلیپ، عالم، قیلارلار فغان پیدا.[9]

5. دوقوزلاما. گونه‌ای شعر که در هر بند، هشت مصراع نخست دارای قافیه‌ی داخلی و مصراع نهم با مصراع‌های بند نخست هم‌قافیه باشد. مانند شعر:
سندواج سرمستم، برگیمدن جدا بۏلدوم،
برگیم‌نی خزان چالدی، بی‌صوت و صدا بۏلدوم.
بیر گلچهره یۏلیندا، بیهوده فدا بۏلدوم،
بد ایشلره بای بۏلدوم، خیر ایشه گدا بۏلدوم.
فرقت وصلت هر نه کی، - اصلین از خدا بیلدیم،
دنیاگه دورا گلگن، اگلانمای گدا بیلدیم.
بارچه‌نی بیدار گؤردۆم، اؤزۆم اویقوده بیلدیم،
ایگانیم آوی ساندیم، گیگانیم ردا بیلدیم،
کؤیدۆم، بیشدیم، یار دوستلار، اؤرتندیم ادا بۏلدوم.

یارانلار یولداش بولدوم، نفس هوا ظالمغا
کییک دی قاچار، بارماز، نصیحت گوی عالمغا
سرکش‌لیگین سبحانا، مشهور اتدی عالمغا
من نیلایین یا دوستلار، اوغورسیز اقبالیمغا
قویمادی اؤز حالینا، یؤریرگه مداریمغا
نه قازانجا قووانجیم، نه خوشوقت‌لیق مالیمغا
جو مقدارینه گچمز، بو جهان خیالیمغا
بیلمن عالم نه کؤیده، من حیران اؤز حالیمغا
کؤیدۆم، بیشدیم، یار دوستلار، اؤرتندیم ادا بۏلدوم.[10]

6. اونلاما. گونه‌ای شعر که در هر بند، نه مصراع نخست دارای قافیه‌ی داخلی و مصراع دهم با مصراع‌های بند نخست هم‌قافیه باشد. مانند شعر:
یۏقدان بارا گتیردینگ، من آندا قولونگ بۏلدوم
«اَلَست بربّکم» دییِنگده قولونگ بۏلدوم
اراده دیاریندا، عدمده قولونگ بۏلدوم
گر فانی و گر باقی، هر قاندا قولونگ بۏلدوم
مشتی خاکه جان بردینگ، بیر زنده قولونگ بۏلدوم
جانی تندن آییرسانگ، بیر مرده قولونگ بۏلدوم
هر هفته، هر ساعتدا، هر دمده قولونگ بۏلدوم
هر ییلدا وُ هر آیدا، هر گونده قولونگ بۏلدوم
گر عشرت بیله یوردوم، گر غمدا قولونگ بۏلدوم
خدایا، من نه عاصی- شرمنده قولونگ بۏلدوم.

اوشبو دارالفنادا، یوقدور منیم دی بدکار،
بارچا سانگا عیاندیر، نه حاجت قیلام اظهار
یاغشیدان ییراق قالیپ، یامان بیلن بولدوم یار
بارمی گناه دردینده، یارب، من ده‌ی گرفتار
بو جرم ایله گلیپ من، درگاهینگا یا غفار
یوزۆم یۏقدور آیدارغا، حالیمنی من شرمسار
سن بولماسانگ نگهدار، کیمدیر مانگا مددکار
سنینگ ده‌ی غفاریم بار، جهاندا نه غمیم بار
نه یوره‌گیمده آرام، نه کؤنگلوم ایچره قرار 
خدایا، من نه عاصی- شرمنده قولونگ بۏلدوم.[11]

در کنار گونه‌های اوزان هجایی و قالب‌های شعری بومی، در دیوان پربار مختومقلی فراغی از اوزان و قالب‌های عروضی نیز فراوان استفاده شده است. گونه‌ی قالب غزل و بحور هزج، رجز و رمل بیشتر مورد پسند مختومقلی بوده است و غزل‌هایی لطیف عرفانی فراوانی می توان در دیوان وی یافت. مانند غزل زیر:

سعی ایله قوتولمادیم من بو بلادان، یارب!
چیقا بیلمن جهد ادیپ، عجب و ریادان، یارب!
طالعیم اتدی طلوع، آنگدیم اخترِ بد،
سن ییراغ ات منی بو بختِ سیادان، یارب!
یوم تشهد ادر حلّ مانگا، شاهدِ غیب،
قوتولار می قهبه جان بیله گُنادان، یارب!
تنی عبادتدا علیل هم دیوی شیطاندیر لَعَلّ،
یا آندا بو امرِ ازل حکمی حیادان، یارب!
درگاهینگا، ای کردگار، قیلسام عبادت یوق قرار،
اتگه‌نیمه یوق اعتبار- صومی صلادان، یارب!
من ایستار من سندن سنی، سن هم ایراق مندن منی،
حاجت روا قیل، یا غنی، منی مبتلادان، یارب!
مختومقلی‌نی هر زمان باسدی بلا، آچدی زبان،
ایله‌مه‌سین هر مؤمنان محروم دعادان، یارب!

سخن خود درباره‌ی گونه‌های شعری در دیوان مختومقلی فراغی که بنیانگذار شعر مکتوب کلاسیک دوره‌ی اسلامی ترکمنی به شمار است، اینجا با بضاعت مزجات خود به پایان می‌برم و اطمینان دارم ابعاد گوناگون خلاقیت شعری وی که جزو ارزش‌های معنوی جهان اسلام است، به گستردگی مورد مداقه قرار خواهد گرفت. 

پانوشت‌ها


[1] ـ هایدگر فیلسوف آلمانی در زمان هیتلر و رئیس دانشکده‌ی فلسفه‌ی نازیسم و تئوری‌پرداز معروف نگرش‌های تاریخی.
[2] ـ حسین محمد‌زاده صدیق. یادمان‌های ترکی باستان، انتشارات نخل‌های سرخ، تهران، 1379.
[3] ـ prod. Dr. m. ergin. Orhun Abideleri, Ist. ,1979, s.23. 
[4] ـ برای امثله و شواهد نگاه کنید به مقاله‌ی «یوسف آزمون» در مجموعه‌ی:
Rasid Rahmeti Arat için, Ankara, TKAE , 1971.
[5] ـ ح. م. صدیق. ادبیات عامیانه‌ی مردم ترکمن صحرا، هفت مقاله، تهران، 1357 ، ص 107.
[6]  فراغی، مختومقلی. دیوان، به کوشش مراد دوردی قاضی، مشهد، گل نشر، 1383، ص 72 .
[7] همان، ص 391.
[8] همان، ص 421.
[9] همان، ص 424.
[10] همان، ص 433.
[11] همان، ص 437.

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید