استاد در روز 23 مهرماه 1388 از آرامگاه صائب تبريزي واقع در شهر اصفهان، خيابان صائب ديدن كردند. در كنار آرامگاه، يك مجمتع فرهنگي هنري به نام صائب بنا شده است. در داخل اين مجتمع، كتابخانه‌اي قرار دارد كه دور تا دور ديوار آن با اشعار صائب زينت شده است.

مسئول كتابخانه كه خانمي فهميده و اهل علم بود نيز عليرغم آنچه كه در اغلب ادارات و مجموعه‌ها مي‌بينيم، با خوشرويي، ادب و گرمي فراوان از استاد استقبال كرد. پس از چندي صحبت و تبادل نظر، استاد نيز تعدادي از كتاب‌هاي خودشان را مخصوصاً كتاب «شرح صد غزل از صائب تبريزي» را به كتابخانه اهدا كردند.

سپس استاد، بر مزار صائب تبريزي فاتحه‌اي خواندند.

ضمن قدرداني از مسئولين ذيربط لازم به ذكر است كه مزار صائب تبريزي در هنگام شب، نورپردازي نامناسبي دارد كه به علت تاريكي، مكاني ناامن براي بازديد كنندگان به حساب مي‌آيد. عليرغم اين كه مزار صائب تبريزي جزو آثار و بناهاي مهم شهر اصفهان است ولي اين مجموعه فاقد نگهباني و ديواركشي مرسوم اين نوع بناهاست لذا بر مزار صائب انواع يادگاري‌ها و لطمه‌ها وارد شده است. حتي در گوشه‌هاي اطراف آن سياهي ناشي از روشن كردن آتش مشاهده مي‌شود. با توجه به اينكه صائب تبريزي از پيشقراولان و اثرگذارترين شاعران سبك هندي است كه نام آوازه‌اي بلند و جهاني دارد،‌ لازم مي‌آيد كه مسئولين ذيربط در اصفهان، همچون حافظ و سعدي در شيراز، مزار و مقبره‌ي صائب تبريزي را نيز به شأن و مقام شايسته‌ي خود برسانند و با تبليغ و گسترش فضاي سبز، حصاربندي، حفاظت، نورپردازي و . . . جاذبه‌اي گردشگري نيز ايجاد كنند.

متأسفانه افرادي كه به عنوان گردشگر به شهر اصفهان مي‌آيند از وجود تمامي جاذبه‌هاي مختلف اين شهر از جمله ميدان نقش‌جهان، باغ پرندگان، چهلستون و غيره خبر دارند الا وجود مزار صائب تبريزي - بزرگ‌ترين شاعر سبك هندي- در اصفهان. حتي بسياري از جوانان اصفهاني‌ كه جزو نسل اخير هستند از وجود صائب در شهر خودشان بي‌خبرند.

به نظر مي‌آيد كه صائب تنها و غريب در گوشه‌اي از شهر براي خود و در سكوت خود، روزگار مي‌گذراند. آيا اصفهان نمي‌تواند مزار اين شاعر را مانند مزار حافظ و سعدي، محل عبور و مرور گردشگران ايراني و خارجي كند؟ آيا نمي‌تواند كنگره‌ها و كنسرت‌هاي موسيقي در آنجا برگزار كند؟

اميدوارم روزي فرا رسد كه آوازه‌ي صائب تبريزي در شهر اصفهان، جهاني شود و ما بتوانيم غبار فراموشي را از چهره‌ي گنجينه‌هاي اين سرزمين بزداييم و روزگار را به تنگدستي نگذرانيم.  

بيچاره‌ كسي كه زر ندارد،

وز معدن زر خبر ندارد.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید